داغ ناکرده. [ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مقابل داغ کرده. که آهن تفته بر اندام وی ننهاده باشند. که نشان داغ بر اندام وی پدید نیاورده باشند. بی داغ و نشان : ریدکان خواب نادیده مصاف اندر مصاف کرگان داغ ناکرده قطار اندر قطار.فرخی.