دیکشنری
مترجم
بپرس
داغ جای
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
داغ جای. ( اِ مرکب ) کیة. ( منتهی الارب ). موضعی از بدن که بآلت داغ سوخته و نشان کرده باشند.
فرهنگ فارسی
موضعی از بدن که ب آلت داغ سوخته و نشان کرده باشد
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها