داغ برران
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
داغ برران ؛ دارای اثر و نشان داغ بر ران. نشانه دار. علامت دارنده.
بر براق بهشت فخر کند
مرکبی کز تو داغ برران است.
سوزنی.
جز بنام تو داغ برران نیست
مرکب بخت زیر ران ملوک.
خاقانی.
بر براق بهشت فخر کند
مرکبی کز تو داغ برران است.
سوزنی.
جز بنام تو داغ برران نیست
مرکب بخت زیر ران ملوک.
خاقانی.