داعی الدعاه

لغت نامه دهخدا

( داعی الدعاة ) داعی الدعاة. [ عِدْ دُ ] ( ع اِ مرکب ) در درجات و مراتب هفتگانه اسماعیلیه یعنی ناطق و اساس و امام و حجت و داعی و مأذون و مستجیب ، گاهی میان حجت جزایر و امام درجه ای ذکر میکنند باسم باب که شاید همان است که گاهی هم «حجت اعظم » نامیده میشود و در طریقه صباحیه ( پیروان حسن صباح ) که بدعوت جدیده معروف بود بعنوان رئیس مجلس دعوت در مصر و «داعی الدعاة» نامیده میشد که ظاهراً باب امام زمان ودربان دعوت او منظور است. رجوع به اسماعیلیه شود.

داعی الدعاة. [ عِدْ دُ ] ( اِخ ) عبدالجباربن اسماعیل بن عبدالقوی و حاج بن عبدالقوی نیز گفته اند. از بازماندگان انصار فاطمیین به مصر بود از پس آنکه دولت آنان برفته بود، او با گروهی از باطنیه اسماعیلیه و غیر آنان اتفاق کرد و عماره یمنی در میان آنان بود بر فریفتن سلطان صلاح الدین ایوبی. و سلطان بر احوال ایشان دانا شد و ایشان را در میان گرفت و در خانه های پراکنده در قاهره بدار آویخت و عبدالجبار از آن جمله بود ( 569 هَ. ق. ). ( الاعلام زرکلی ج 4 ص 47 چ 2 ذیل عبدالجبار ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) برای همه دعات اسماعیلی رئیسی بنام داعی الدعاه در دستگاه خلیفه فاطمی بسر میبرد که در ایام معینی از هفته مجالس دعوت برای مردان و زنان تشکیل میداد و این مجالس دعوت و یا مجالس بحث و منناظره که اسماعیلیه در نواحی مختلف ممالک اسلامی داشتند . داعی الدعاه فقط از امام تبعیت میکرد . پایین تر زا داعی الدعاه بود .
عبد الجبار ابن اسماعیل بن عبد القوی و حاج بن عبد القوی نیز گفته اند

فرهنگ معین

( داعی الدعاة ) (یَ دَّ ) [ ع . ] (اِمر. ) یکی از مراتب دعوت اسماعیلیان ، که رییس مجلس دعوت بوده و روزهای معینی در هفته تشکیل می شد. این مقام پایین تر از «امام » و بالاتر از «داعی کبیر» بود.

فرهنگ عمید

( داعی الدعاة ) ۱. دعوت کنندۀ دعوت کنندگان، رئیس دعاة.
۲. در فرقۀ اسماعیلیه، رئیس مجلس دعوت.

پیشنهاد کاربران

بپرس