داستان راندن ؛ نقل کردن داستان. شرح دادن داستان. داستانسرایی کردن. داستان گفتن :
گو پیلتن را بر خویش خواند
بسی داستان های نیکو براند.
فردوسی.
سخنگوی دهقان چو بنهاد خوان
یکی داستان راند از هفتخوان.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی.
که من رانده ام پیش ازین داستان
نبودی بر این گفته همداستان.
فردوسی.
به اخلاص جان آفرین را بخواند
بدو داستان زلیخا براند.
( ازیوسف و زلیخا ) .
فرستاد کس بخردان را بخواند
بسی داستان پیش ایشان براند.
( از یوسف و زلیخا ) .