نگهداری و مراقبت
پشتیبانی کردن، هوای ( کسی را ) داشتن، پشت ( کسی ) بودن، اداره کردن.
نمونه:
تو برو جلو، من دارمت.
او با داشتن دستمزد کم، تونسته به خوبی خانواده اش رو بداره.
نمونه:
تو برو جلو، من دارمت.
او با داشتن دستمزد کم، تونسته به خوبی خانواده اش رو بداره.