داریخماخ

پیشنهاد کاربران

برای داریخماخ یا داریخماق چند واژه برابر در زبان پارسی داریم دلتنگی و خفگان و تپاک و . . .
اینهایی که می گویند در زبان پارسی برابری نداریم زبان پارسی را به درستی نمی دانند
یادم رفت بگم. از هم خانواده هاش کلافگی و اضطراب نزدیکترن
اومدم معادل فارسیشو پیدا کنم ک بتونم براش قرص گوگل کنم ولی بنظر کار سختیه. این حس یک جور فاز منفی عصبیه زمانی ب آدم دست میده ک مثلا تو خونه تنهایی حوصلت سر رفته و دنبال جایی برا رفتنی یا کاری انجام بدی
...
[مشاهده متن کامل]
ک اون حس ازبین بره. کلافگی و احساس فشردگی سینه و عدم تمرکز از علایمشه ک اگر شدت گرفت ممکنه شخص رو ب گریه بندازه، فشارش بره بالا و در آخر تبدیل میشه ب افسردگی. در بیشتر موارد مشاهده شده ک ارثیه و همونطور ک گفتم علایمش در تنهایی بیشتر میشه و ربطی ب سن هم نداره. دلتنگی یا سر رفتن حوصله هم خانوادشن ولی باهم یکم فرق دارن.

دلتنگی یعنی کسی را که دوستش داری و دور از تو هستش و امیدی به رسیدنش را نداری. . .
دلتنگی خفه کننده
برابر درست پارسی آن:
دلتگی است.
University of Washington
Azergun@u. washington. edu
داریخدیم، یعنی کلافه شدن
یک حسی هست که نمی شود درست توصیف کرد ولی نزدیک ترین معنی می تواند این باشد که از احساس دلتنگی زیاد و دوری حسی مانند احساس کوسه ای در تنگ ماهی دارد و همه اش در پی شکافتن کالبد است و چون نمی تواند کلافه و بی حوصله می شود و حس انجام هیچ کاری را ندارد و خود افسردگی نیست ولی گاهی منجرب افسردگی می شود .
یعنی سر رفتن حوصله🌿
ما زمانی که زیاد تو خونه موندیم و چند روزه بیرون نرفتیم میگیم داروخوروخ دورون بیر چیخاخ اشیه ( داریخماخ بلند شید بریم برین )
داریخماخ باسیر = تقریبا بی حوصلگی
داریخماخ معنی خستگی نمیده ، خستگی = یورولماخ
امیدوارم یکم متوجه شده باشید 😁
داریخما معادل فارسی نداره ، حالتی بین دلتنگی و دل شورگی ، یه حالتی که انسان انگار در قفسی گرفتاره و راه فرار نداره یه حس فشردگی روح و روان ، انگار یه چیزی سر دلت سنگینی میکنه و این حالت قبل از حمله قلبی هم رخ میده و طرف بی قراره، اگه برای خودت بکار ببری ، ولی اگه در مورد کسی بکار ببری یعنی دلتنگشی ،
دلتنگی و دوری از تو
معنی کلمه داریخماخ بسته به کاربرد ان است
اگر انرا برای شخصی به کار ببرید مانند:سنن اوتوری داریخدیم ( دلم برات تنگ شده )
یا مثلا حوصله نداشته باشید و حوصلتون سر رفته باشه میگید داریخیرام اینجا معنی بیحوصلگی میده
...
[مشاهده متن کامل]

یا مثلا یه لباسی بپوشید که راحت نباشید میگید بو لباس منی داریخدیریر اینجا معنی رو اعصاب بودن میده

دلتتگی
داریخماخ چنتا التلاحم داره ، یعیش اینکه وقتی بیکاری و حصلن شرفته میگن داریختیم به معنی حصلم سر رفت ، یکیش دلتنگ بودن ک قرا نیس دلتنگ یک شخص لاشی یهو وخدش میگیره ، ولی تو ارتکبه کسی از داریختیم به دام تنگ شده نمیگه میگن اوریک سیخیلیر دا جویلوم ایسیتیر
هیچ کس نمیدونه کدومه ولی هر دوتاش هست
تا نکشی نمیتونی درک کنی
یه حسی انکار تو یه جای تاریک و کوچیک افتادی یه چیزی مثل اینکه دلت گرفته. مثلاا قبر. ولی خیلی کلمه مبهمیه.
دا خماخ یعنی دلتنگی اضطراب دلشوره وبیقرا ی در کوتاه مدت
منم نظریم دارخماخ بو معنای جلیرچی چی البیر بیدانا قفص توشیبسن چی چخامیسان بعضی وخلار آداملار اوجور الالار من ازوم اوجور الارام 😁
آدم احساس میکنه که مثل یک پرنده در قفس هستش نمی تونه رهایی پیدا کنه دلش میگیره به زبان ما میگن دارخماخ
امیدوارم مفید باشه 😉💓
داریخماخ یعنی دلتنگی و بی حوصلگی و. . . . . . .
بنظر من هر کی ک ی مشکلی داره حس میکنه اون مشکل درست شدنی نیس کلمه ی داریخماخ رو ب زبون میاره.
امید وارم هیچ وقت داریخماخ رو حس نکنید. ❤😉
داریخماخ
وقتی وارد مکانی خیلی تنگ می شید و آن حسی که دریافت میکنید �داریخماخ� نام دارد.
به تنگ آمدن هم واژه ی نزدیکی هست.
وقتی یکجا نتوانید بنشینید و آرام و قرار نداشته باشید به اصلاح داریخماخ نام دارد.
یه چیزی بین دلتنگی و بی حوصلگی یعنی هردوشو هستیا ولی دقیقا نمیدونی کدومی 🖤
علاوه بر معنی دلتنگی و حوصله سررفتن، فکر کنم معنی کلافه شدن هم میده. مثلا میگیم ایری فرش منه داریخدیریر یعنی کجی فرش کلافه ام میکنه ( رو اعصابمه )
یه چیزی بین دلتنگی و بی حوصلگی و گرمازدگی و تهوع و بی حالی و فشار و تنگنا .
مثلا اگر در یک جای تنگ و شلوغ بخوایم کار کنیم و وسایل دست و پا گیر باشه و در تنگنا و فشار باشیم، عرق سرد کنیم و . . . میگیم: �داریخدم� ( در ترکی قزلباشی مینودشت )
جالبه در فارسی معادل این اصطلاح وجود نداره!
مادرتورکی افشاری واژه داریخما نداریم ولی به جاش قورخما میگیم . . ما افشارها میگیم :قورخما. :یعنی نگران نباش یا نترس
دارخماخ یا داریخماخ همزمان ( بی حوصلگی بی قراری حس بد روحی و نگرانی ) رو میگن . افسردگی نیست . ولی میشه از افسردگی ایجاد بشه .
داریخماخ یک واژه ی تر کی است به معنی دلتنگی و دلتنگ شدن.
داریخماخ= دار یخماخ
دار به معنی تنگ بودن
داریخماخ در معنی بین دلتنگی و بی حوصلگی و افسردگی کوتاه مدت
در مفهوم حسی است که خیال میکنی در قفسی و جهان برای تو تنگ است و این وضعیت را دوست نداری میخواهی از وضعیت موجود فرار کنی
یه حس بین دلتنگی و بی حوصلگی. یه چیزی بین این دوتا
حالتی بین دلتنگی و بی حوصلگی نه این است و نه آن هم این است و هم ان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس