دارک

لغت نامه دهخدا

دارک. [ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قهاب بخش حومه شهرستان اصفهان در 9 هزارگزی شمال خاوری اصفهان متصل براه زینبیه. جلگه ای است معتدل و دارای 145 تن سکنه است. آب آن از قنات و چاه ، محصول آنجا غلات ، پنبه ، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان قهاب بخش حومه شهرستان اصفهان

گویش مازنی

/daarek/ دستگیره ی متحرک دیگ بزرگ

پیشنهاد کاربران

در زبان انگلیسی دارم به معنای تیره هست
دارک با توجه به اینکه برای نامگذاری روستا به کار رفته به معنای آبگیر کوچک وعمیق است این اسم با اسم درکه در بسیاری از مناطق ایران هم ریشه است اسم دار هم می تواند با درکه ودارک ودار آباد هم ریشه باشد چون نامگذاری درایران عمیقا به عنصر آب وابسته است .
با تاریک همریشه است.
تار: سیاه، تیره و تار
ایک: پسوند صفت ساز در پارسی میانه ( پهلوی ساسانی ) که در انگلیسی هم وجود دارد و امروزه در فارسی به ای تبدیل شده است ( مانند : آب > آبی ) ولی هنوز برخی آثار آن بجا مانده، مانند تاریک، نزدیک: نزد ایک
تاریک، تاریکی
بعضی وقت ها به معنی تلخ
( کلمه ی خارجی )
تاریکی
ساغ، ساق، ساقه

بپرس