دارچینی. ( اِ مرکب ) دارچین : بخود پیچید فلفل از سواد خال هندویت قلم شد دارچینی ازحدیث تندی خویت.
تأثیر.
رجوع به دارچین شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) درختی است : کوچک از تیره غاریها جزو رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که ارتفاعش بین ۵ تا ۷ متر و همیشه سبز است . برگهایش متقابل و دائمی و بیضوی و نوک تیز و چرمی و کامل و بی کرک و صاف و شفاف است . گلهای منظم و سفید مایل به زرد دارد و در هندوستان و چین میروید . دارچین قرفه . دار چین