داره
لغت نامه دهخدا
دارة. [ رَ ] ( اِخ ) شهری است از توابع خابور ( در بین النهرین ). ( معجم البلدان ). || نام موضعی است و در شعر طرماح آمده است. ( معجم البلدان ).
داره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) وظیفه و راتب. ( برهان ). || مخفف دائره. ( برهان ).
داره. [ رِ ] ( اِخ ) موافق نوشته موسی خورنی مورخ ارمنی اسم نهمین پادشاه اشکانی یعنی همان کسی است که ما بعنوان بلاش اول میشناسیم. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 3613 شود و ظاهراً این کلمه صورتی از واژه «دارا» است که در پارسی امروز داریوش میگوییم. ( ایران باستان ج 3 ص 2597 ).
فرهنگ فارسی
موافق نوشته موسی خورنی مورخ ارمنی
فرهنگ معین
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
داره ( به ایتالیایی: Darè ) یک کومونه در ایتالیا است که در ترنتینو واقع شده است. [ ۱]
داره ۱٫۲ کیلومترمربع مساحت و ۲۲۳ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفداره ۱٫۲ کیلومترمربع مساحت و ۲۲۳ نفر جمعیت دارد.
wiki: داره
پیشنهاد کاربران
[ ر ِ ]داس درو که تیغه آن کشیده و نوک تیز و برخی از اقسام آن دارای دندانه های ریز است. نوع بلند آن را کشاورزان برای کوتاه کردن علفزار به کار می برند و در برخی جوامع به ابزار دست ملک الموت شهرت دارد. این تصور در ایران نیز سابقه دارد، آن جا که زال در پاسخ به پرسش موبدان می گوید: دروگر زمان است و ما چون گیا/ همانش نبیره همانش نیا.
... [مشاهده متن کامل]
از ریشه dar - ( درودن ( درو کردن ) - دریدن - پاره کردن - )
... [مشاهده متن کامل]
از ریشه dar - ( درودن ( درو کردن ) - دریدن - پاره کردن - )