دارصینی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
به فتح دال و الف و را ی و کسر صاد مهملتین و سکون یا ی مثناةتحتانیه و کسر نون و یا معرب دارچینی فارسی است و دار به فارسی به معنی درخت و چوب است و به یونانی آن را افتیمون و به سریانی مرسـلون نامند.
طبیعت آن : در آخر دویم گرم و خشک و قوت آن تا پانزده
... [مشاهده متن کامل]
سال باقی میماند .
افعال و خواص آ ن : بغایت ملطف و مفتح و مفرح نفس و منضج عفونت اخلاط و تریاق سموم حیوانی و نبات ی و معدنی و حافظ قوتهای نفسانی و حیوانی و طبیعی و جالی باصره و محلل ریاح و مواد بارده و مجفف رطوبات دماغی و نزلات بارده رطبه و امراض بارده دماغیه و مدر بول و حیض و مسقط جنین و مقوی باه و جهت خفقان و وحشت و وسواس و جنون و تقویت اعضای ر یسه و معده و جگر و رفع بدبویی دهان و سرفه رطوبی و ربو ( آسم ) و
تصفیه صوت که از بلغم غلیظ باشد و رفع رطوبات لزجه ناخسه قصبه ر یه و حنجره و تنقیه صدر از آنها و تفتیح سده جگر و استسقا و عفونت زخمها و سموم هوام بارده از عقرب و غیره شرباً و ضماداً و شماً و حمولاً و ذروراً
* اعضاء الر أس* طلای آن بر پیشانی و صدغین جهت صداع بارد و به دستور روغن و عطر آن .
*العین * طلای آن بر پلک چشم جهت اختلاج آن و اکتحال آن جهت تقویت باصره و رسانیدن اثر ادویه به طبقات عین.
*اعضاءالغذاء و غیرها * آشامیدن مطبوخ آن با سرکه و مصطکی جهت فواق رطوبی و با پوست هلیله کابلی جهت استسقای لحمی و زقی و ضماد آن جهت رعشه و دفع لرز تبهای بلغمی و سوداوی و دانه بواسیر و تسکین وجع آن و لسع عقرب و طلای ممضوغ آن بر حشفه جهت التذاذ جماع و لطوخ آن با عسل جهت بثور لبنیه و کلف و با سرکه نیز .
مضر محرورین و مصدع و مضر مثانه ، مصلح آن کثیرا و اسارون .
مقدار شربت آن : از دو درم تا پنج درم .
بدل آن : در تحلیل و تلطیف و تقویت اعضا مثل وزن آن ابهل و کبابه و در اصلاح ادویه سلیخه و در باه خولنجان است
دهن ( روغن ) آن بسیار گرم و خشک تا سیم .
افعال و خواص آن : جهت رعشه و ثقل سر و صداع بارد و
اوجاع ارحام شرباً و طلاء و به تنهایی و یا با پیه و زیت و موم و زرده بیضه مرغ و عرق آن سریع الاثرتر از جرم آن قطور آن جهت ثقل سامعه و آشامیدن آن جهت تقویت هاضمه و تحلیل ریاح معده و یرقان و بواسیر نافع و جوارش دارچینی و حب و حسو و حلوا و دوا و دهن و سفوف و عرق و عطر آن در قرابادین ذکر یافت
طبیعت آن : در آخر دویم گرم و خشک و قوت آن تا پانزده
... [مشاهده متن کامل]
سال باقی میماند .
افعال و خواص آ ن : بغایت ملطف و مفتح و مفرح نفس و منضج عفونت اخلاط و تریاق سموم حیوانی و نبات ی و معدنی و حافظ قوتهای نفسانی و حیوانی و طبیعی و جالی باصره و محلل ریاح و مواد بارده و مجفف رطوبات دماغی و نزلات بارده رطبه و امراض بارده دماغیه و مدر بول و حیض و مسقط جنین و مقوی باه و جهت خفقان و وحشت و وسواس و جنون و تقویت اعضای ر یسه و معده و جگر و رفع بدبویی دهان و سرفه رطوبی و ربو ( آسم ) و
تصفیه صوت که از بلغم غلیظ باشد و رفع رطوبات لزجه ناخسه قصبه ر یه و حنجره و تنقیه صدر از آنها و تفتیح سده جگر و استسقا و عفونت زخمها و سموم هوام بارده از عقرب و غیره شرباً و ضماداً و شماً و حمولاً و ذروراً
* اعضاء الر أس* طلای آن بر پیشانی و صدغین جهت صداع بارد و به دستور روغن و عطر آن .
*العین * طلای آن بر پلک چشم جهت اختلاج آن و اکتحال آن جهت تقویت باصره و رسانیدن اثر ادویه به طبقات عین.
*اعضاءالغذاء و غیرها * آشامیدن مطبوخ آن با سرکه و مصطکی جهت فواق رطوبی و با پوست هلیله کابلی جهت استسقای لحمی و زقی و ضماد آن جهت رعشه و دفع لرز تبهای بلغمی و سوداوی و دانه بواسیر و تسکین وجع آن و لسع عقرب و طلای ممضوغ آن بر حشفه جهت التذاذ جماع و لطوخ آن با عسل جهت بثور لبنیه و کلف و با سرکه نیز .
مضر محرورین و مصدع و مضر مثانه ، مصلح آن کثیرا و اسارون .
مقدار شربت آن : از دو درم تا پنج درم .
بدل آن : در تحلیل و تلطیف و تقویت اعضا مثل وزن آن ابهل و کبابه و در اصلاح ادویه سلیخه و در باه خولنجان است
دهن ( روغن ) آن بسیار گرم و خشک تا سیم .
افعال و خواص آن : جهت رعشه و ثقل سر و صداع بارد و
اوجاع ارحام شرباً و طلاء و به تنهایی و یا با پیه و زیت و موم و زرده بیضه مرغ و عرق آن سریع الاثرتر از جرم آن قطور آن جهت ثقل سامعه و آشامیدن آن جهت تقویت هاضمه و تحلیل ریاح معده و یرقان و بواسیر نافع و جوارش دارچینی و حب و حسو و حلوا و دوا و دهن و سفوف و عرق و عطر آن در قرابادین ذکر یافت