داربند
لغت نامه دهخدا
داربند. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان محمدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان در پانزده هزارگزی شمال باختری سعیدآباد سر راه مالرو خیرآباد به زیدآباد. جلگه ای است. سردسیر و دارای 300 تن سکنه است. آب آن از قنات ، محصول آنجا غلات ، حبوبات ، شغل اهالی آنجا زراعت و مکاری است. راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
فرهنگ فارسی
دهی از دهستان محمد آباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
تارم