بدرود که پیش ملکان در صف محشر
دارات نمودی چو علی در صف صفین.
معزی.
رجوع به داراب شود.دارات. ( اِخ ) جمع دارة که در عربی به معنی قبیله ، محل ، و زمین وسیع میان کوهستانها، و حلقه و هاله ٔماه است. دارات العرب جاهایی است در شهرهای عرب مانند دارة جلجل و دارة رفرف که تمام آنها در قاموس گرد آورده شده است. ( اقرب الموارد ). رجوع به دارة شود.
دارات. ( اِخ ) قریه ای است در سوریه. ( بخش اعلام المنجد ).