دار فنا

لغت نامه دهخدا

دار فنا. [ رِ ف َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) این جهان. دنیا :
زی گوهر باقی نکند هیچ کسی قصد
کز کوردلی شیفته بردار فنا اند.
ناصرخسرو.
ای دوست بپرسیدن حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که از دار فنا رفت.
حافظ.
رجوع به دار فانی و دارالفناءشود.

فرهنگ فارسی

این جهان

پیشنهاد کاربران

سرای نیستی و ناپایدار در نگاه عرفا ، به استعاره مقصود دنیاست.

بپرس