دادیاب. [ دادْ ] ( نف مرکب ) یابنده عدل. انصاف جوینده. || داد یافته. انصاف دیده. انصاف جسته : سایه یزدان تویی و آفتاب ملک توخلق یزدان از تواند انصاف جوی و دادیاب.سوزنی.