داد و ستد کردن
معنی انگلیسی:
barter
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
مبادله کردن، معامله کردن، تجارت کردن با، داد و ستد کردن
معامله کردن، داد و ستد کردن
طوافی کردن، داد و ستد کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
افعال مفرد ترکی برای فعل مرکب داد و ستد کردن :
آلوِرلَشمَک
اِبِریشمِک ( اِوِریشمَک )
آلوِرلَشمَک
اِبِریشمِک ( اِوِریشمَک )
تعامل