دادرسی

/dAdrasi/

مترادف دادرسی: بازپرسی، داوری، قضاوت، محاکمه

معنی انگلیسی:
legal procedure, trial, judgement, adjudication, redress of grievances, hearing, suit, judgment, jurisdiction

لغت نامه دهخدا

دادرسی. [ رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) عمل دادرس. قضاء. || محاکمه.
- دیوان دادرسی دارائی ؛ دیوان محاکمات مالیه.

فرهنگ فارسی

۱ - به داد مظلوم رسیدن . ۲ - رسیدگی به داد خواهی دادخواه محاکمه محاکمه .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) ۱ - به داد مظلوم رسیدن . ۲ - رسیدگی به دادخواهی دادخواه ، محاکمه .

فرهنگ عمید

به داد کسی رسیدن، به دادخواهی دادخواه رسیدگی کردن، محاکمه.

مترادف ها

trial (صفت)
دادرسی

فارسی به عربی

حکم , قرار , محاکمة

پیشنهاد کاربران

بپرس