داد داشتن

لغت نامه دهخدا

داد داشتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) عدل و انصاف داشتن :
گفت چون ندهی بدان سگ نان و زاد
گفت تا این حد ندارم مهر و داد.
مولوی.

فرهنگ فارسی

عدل و انصاف داشتن

پیشنهاد کاربران

بپرس