داخیدن

لغت نامه دهخدا

داخیدن. [ دَ ] ( مص ) از هم جدا کردن. ( برهان ). پشم و پنبه از هم جدا کردن. پراکنده کردن. ( انجمن آرا ). || نظر بر چیزی افکندن. دیده ور شدن. ( برهان ).

فرهنگ عمید

۱. ازهم جدا کردن چیزی، پراکنده کردن.
۲. نظر به چیزی انداختن و دیده ور شدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس