داخم

لغت نامه دهخدا

داخم. [ خ ِ ] ( اِ ) رزق و روزی. ( جهانگیری ) ( برهان ). رزق. ( اوبهی ).

فرهنگ فارسی

رزق و روزی

فرهنگ عمید

۱. رزق، روزی.
۲. خورش.

جدول کلمات

رزق ، روزی

پیشنهاد کاربران

واژه ی "داخِم" در گویش کردی کلهری در استان کرمانشاه در اول جمله و برای پرسیدن سوال به کار می رود و به معنی آیا است.
مثلا می گوییم داخم فلانی دؤته ئ داسه شؤ ؟، یعنی اینکه آیا فلانی دخترشو شوهر داده ؟