داحض

لغت نامه دهخدا

داحض. [ ح ِ ] ( ع ص ) لغزنده و دور شونده. ( غیاث ). || باطل. ( غیاث ) :
مری اش آنکه حلو و حامض است
حجت ایشان بر حق داحض است.
مولوی.

فرهنگ عمید

باطل.

پیشنهاد کاربران

داحض: باطل
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. در این جا این عبارت می تواند مفید باشد:
داعش حضیض، داحض است ( اگر دقت شود دو حرف اول داعش بزافه دو حرف اول حضیض می شود داحض )
داعشِ پست، باطل است.

بپرس