لغت نامه دهخدا
دابه. [ داب ْ ب َ ] ( اِخ ) نام قصبه ای در حدود جنوبی نوبه بساحل نیل ، کاروانیان که به سودان روند از آنجا رفتن آغازند. ( قاموس الاعلام ترکی ).
فرهنگ فارسی
۱ - جانوری که روی زمین راه میرود ۲ - چارپا ( باری و سواری ) جمع دواب .
نام قصبهای در حدود جنوبی نوبه بساحل نیل
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی دَابَّةٍ: جنبنده -هر موجودی است که حرکتی هر چند اندک داشته باشد
معنی دَوَابُّ: جنبندگان (جمع دابة به معنی هر جنبنده و جانداری است که روی زمین حرکت و جنبشی دارد ، و شامل تمامی حیوانات میشود )
معنی نَاصِیَتِهَا: موی جلوی پیشانی آن (درعبارت "مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا" گرفتن ناصیه موی جلوی سر کنایه است از کمال تسلط و نهایت قدرت بر آن )
معنی مَنَاکِبِهَا: شانه هایش (کلمه مناکب جمع منکب است ، که نام محل برخورد استخوان بازو با شانه است واین استعاره ایست شبیه آیه 45 سوره فاطر که فرموده : ما ترک علی ظهرها من دابة - هیچ جنبندهای بر پشت زمین زنده و باقی نمیگذاشت . مانند اینکه زمین را به اسبی رام تشبیه کرد...
ریشه کلمه:
دبب (۱۸ بار)
«دابَّه» تنها به جنبندگانی گفته می شود که جسمانی هستند، و اگر فرشتگان رفت و آمدی دارند، و حضور و غیابی، نه به معنای جسمانی و مادّی است تا در مفهوم دابّه داخل گردند. و بر خلاف آنچه بعضی می پندارند، «دابّه» تنها به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمی شود، بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسان ها را نیز در بر می گیرد. «دابّه» از مادّه «دبیب» به معنای آهسته راه رفتن و گام های کوتاه برداشتن است، ولی چنان که اشاره شد از نظر معنای لغوی معمولاً هر جنبنده ای را شامل می شود، خواه سریع راه برود و یا آهسته، ولی گاهی «دوابّ» به خصوص حیوانات سواری اطلاق می گردد. و اگر به شخص سخن چین «دَیْبُوب» گفته می شود و در حدیث وارد شده: لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ دَیْبُوبٌ «هیچ گاه سخن چین داخل بهشت نمی شود» نیز از همین نظر است که او آهسته میان دو نفر رفت و آمد می کند تا آنها را نسبت به هم بدبین سازد، و گاهی به خصوصِ اسب و یا هر حیوان سواری اطلاق می گردد; بنابراین آیه مورد بحث (آیه 6 سوره هود)، تمام موجودات زنده و همه جنبندگان را شامل است.
دبّ و دبیب به معنی راه رفتن آرام و حرکت خفیف است در حیوان به کار میرود و در حشرات بیشتر استعمال میشود (مفردات) قاموس نیز راه رفتن آرام گفته است در صحاح گوید: هر راه روند بر روی زمین دابّه است. اینکه دابه را جنبنده گفتهاند به اعتیار حرکت و راه رفتن است . در قرآن مجید درباره تمام جنبندگان اعمّ از انسان و حیوان و غیره بکار رفته است مثل:. دوّاب جمع دابّة است در بعضی موارد از آن تمام حرکت کنندگان مراد است مثل یعنی بدترین جنبندگان در نزد خدا این کفّار کرولالاند که نمیفهند و آیه به طور قطع به انسان شامل است. و در بعضی از موارد مراد از آن غیر انسان و غیر چهارپایان سه گانه (بقر و غنم و شتر) است نحو . * از این آیه بدست میآید که در آینده جنبندهای از زمین خارج شده و با مردم سخن خواهد گفت و کلمه «اَنّ» در آخر آیه به فتح الف است و لام علّت در آن مقدّر میباشد و بعضی آن را به کسر الف خواندهاند: در آن صورت احتیاج به تقدیر نیست و در هر دو صورت، علّت قبلی است یعنی دابّه را خارج میکنیم و با ایشان سخن میگوید زیرا که مردم به آیات ما ایمان نمیآورند و خروج دابّه برای آن است که ایمان بیاورند و حق برای آنها روشن شود (گرچه از عذاب رها نخواهند شد). اگر این دابّه انسان باشد بیرون آمدن او خرق عادت ولی سخن گفتن او قهراً عادی خواهد بود و اگر حیوان باشد کلامش مثل خودش خارق عادت است. درباره این دابّه سخن بسیار گفتهاند عدّه ای گویند از شرایط قیامت و از مقدّمات آن است در المیزان میگوید: در کلام خدا چیزیکه بیان و تفسیر این آیه باشد پیدا نیست و آن کدام است و چه صفت دارد و کی خارج میشود و چه سخن میگوید؟ بلکه سیاق آیه بهترین دلیل است که قصد از آن مبهم گوئی است و آن کلامی است مرموز. نا گفته نماند در بعضی روایات به علی علیه السلام و امام زمان علیه السلام تفسیر شده ولی روایات دیگری که ضدّ آنهاست نیز نقل شده است. ما بعد آیه فوق در قرآن چنین است «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کذلِّ اُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ. حَتّی اِذا جاؤُ قالَ اَکَذَّبْتُمْ بِآیاتی وَلَمْ تُحیطُو ابِها عِلْماً اَمّا ذاکُنْتُمْ تَعْمَلُونَ وَ وَقَعَ الْقَوْلْ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ». به نظر میآید که مراد از «وَقَعَ الْقَوْلُ» در اینجا همان «وَقَعَ الْقَوْلُ» در آیهاوّل باشد و این آیات صریح در وقوع قیامت نیستند به نظر میآیدکه آیات صریح در وقوع قیامت نیستند به نظر میآید که ایات فوق از یک تحوّل عجیبی در آینده خبر میدهد و شاید مراد عصر امام زمان علیه السلام باشد: فقرید وجدی در دائرة المعارف مادّه دبب درباره دابّه بعضی از آنچه را که در بالا نقل شد و احتمالات دیگر نیز نقل کرده و آنگاه «تُکَلِّمُهُمْ» را در آیه که به معنی سخن گفتن است با تخفیف به معنیزخم زدن گرفته و احتمال داده که در آینده چنین حشرهای پیدا و تکثیر گشته و مردم را اذیّت خواهد داد و نیز دابّه را اسم جنس گرفته است ولی سخنش با اوّل و آخر آیه چنانکه گفته شد جور در نمیآید چنانکه گفته شد جور در نمیآید و طبرسیقرائت «تکلّم»زا به فتح تاء و تخفیف لام شاذ دانسته است . * همچنین است . مضمون هر دو آیهآن است که هرگاه خدا میخواست مردم را با اعمال بد آنها مؤاخذه کند هیچ جنبندهای در روی زمیت نمیماند. گفتهاند: پیامبران و اوصیاء معصوم اند چون آنها ظالم نیستند پس لازم بود آنها به مانند در این صورت به حکم کلّی «ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دابَّةٍ» خدشه وارد میشود یعنی اگر خدا میخواست همه را مؤاخذه کند باز عدّهای در روی زمین میماندند زیرا گناه ندارند. وانگهی اگر دابّه شامل غیر انسان باشد آنها چه تقصیری دارند تا در اثر عقوبت انسان آنها هم از بین بروند؟. در المیزان میگوید اگر خدا مؤاخذه میکرد اکثر مردم در اثر ظلم از بین میرفتند و معصومین نیز در اثر هلاکت پدرانشان به دنیا نمیآمدند و آنگاه در نقل وردّ اشکالها مفصّل بحث کرده است. و نیز گفته بعید نیست که مراد از دابّه انسان باشد. به نظر نگارنده هیچ یک از دو اشکال وارد نیست و آیه شریفه در صدد بیان مهلت خداوند نسبت به مردم است و منظور از دابّه انسان و عموم عقوبت نسبت به گناهکاران است یعنی اگر خدا میخواست مردم را مهلت ندهد و در اثر گناهان به فوریّت مؤاخذه کند لازم بود احدی از مجرمین را در روی زمین نگذارد و لیکن سنّت خدا بر مهلت جاری است «وَلکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ اِلی اَجَلٍ مُسَمًّی» این است آنکه با ذهن خالی از ایه بدست میآید.
معنی دَوَابُّ: جنبندگان (جمع دابة به معنی هر جنبنده و جانداری است که روی زمین حرکت و جنبشی دارد ، و شامل تمامی حیوانات میشود )
معنی نَاصِیَتِهَا: موی جلوی پیشانی آن (درعبارت "مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا" گرفتن ناصیه موی جلوی سر کنایه است از کمال تسلط و نهایت قدرت بر آن )
معنی مَنَاکِبِهَا: شانه هایش (کلمه مناکب جمع منکب است ، که نام محل برخورد استخوان بازو با شانه است واین استعاره ایست شبیه آیه 45 سوره فاطر که فرموده : ما ترک علی ظهرها من دابة - هیچ جنبندهای بر پشت زمین زنده و باقی نمیگذاشت . مانند اینکه زمین را به اسبی رام تشبیه کرد...
ریشه کلمه:
دبب (۱۸ بار)
«دابَّه» تنها به جنبندگانی گفته می شود که جسمانی هستند، و اگر فرشتگان رفت و آمدی دارند، و حضور و غیابی، نه به معنای جسمانی و مادّی است تا در مفهوم دابّه داخل گردند. و بر خلاف آنچه بعضی می پندارند، «دابّه» تنها به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمی شود، بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسان ها را نیز در بر می گیرد. «دابّه» از مادّه «دبیب» به معنای آهسته راه رفتن و گام های کوتاه برداشتن است، ولی چنان که اشاره شد از نظر معنای لغوی معمولاً هر جنبنده ای را شامل می شود، خواه سریع راه برود و یا آهسته، ولی گاهی «دوابّ» به خصوص حیوانات سواری اطلاق می گردد. و اگر به شخص سخن چین «دَیْبُوب» گفته می شود و در حدیث وارد شده: لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ دَیْبُوبٌ «هیچ گاه سخن چین داخل بهشت نمی شود» نیز از همین نظر است که او آهسته میان دو نفر رفت و آمد می کند تا آنها را نسبت به هم بدبین سازد، و گاهی به خصوصِ اسب و یا هر حیوان سواری اطلاق می گردد; بنابراین آیه مورد بحث (آیه 6 سوره هود)، تمام موجودات زنده و همه جنبندگان را شامل است.
دبّ و دبیب به معنی راه رفتن آرام و حرکت خفیف است در حیوان به کار میرود و در حشرات بیشتر استعمال میشود (مفردات) قاموس نیز راه رفتن آرام گفته است در صحاح گوید: هر راه روند بر روی زمین دابّه است. اینکه دابه را جنبنده گفتهاند به اعتیار حرکت و راه رفتن است . در قرآن مجید درباره تمام جنبندگان اعمّ از انسان و حیوان و غیره بکار رفته است مثل:. دوّاب جمع دابّة است در بعضی موارد از آن تمام حرکت کنندگان مراد است مثل یعنی بدترین جنبندگان در نزد خدا این کفّار کرولالاند که نمیفهند و آیه به طور قطع به انسان شامل است. و در بعضی از موارد مراد از آن غیر انسان و غیر چهارپایان سه گانه (بقر و غنم و شتر) است نحو . * از این آیه بدست میآید که در آینده جنبندهای از زمین خارج شده و با مردم سخن خواهد گفت و کلمه «اَنّ» در آخر آیه به فتح الف است و لام علّت در آن مقدّر میباشد و بعضی آن را به کسر الف خواندهاند: در آن صورت احتیاج به تقدیر نیست و در هر دو صورت، علّت قبلی است یعنی دابّه را خارج میکنیم و با ایشان سخن میگوید زیرا که مردم به آیات ما ایمان نمیآورند و خروج دابّه برای آن است که ایمان بیاورند و حق برای آنها روشن شود (گرچه از عذاب رها نخواهند شد). اگر این دابّه انسان باشد بیرون آمدن او خرق عادت ولی سخن گفتن او قهراً عادی خواهد بود و اگر حیوان باشد کلامش مثل خودش خارق عادت است. درباره این دابّه سخن بسیار گفتهاند عدّه ای گویند از شرایط قیامت و از مقدّمات آن است در المیزان میگوید: در کلام خدا چیزیکه بیان و تفسیر این آیه باشد پیدا نیست و آن کدام است و چه صفت دارد و کی خارج میشود و چه سخن میگوید؟ بلکه سیاق آیه بهترین دلیل است که قصد از آن مبهم گوئی است و آن کلامی است مرموز. نا گفته نماند در بعضی روایات به علی علیه السلام و امام زمان علیه السلام تفسیر شده ولی روایات دیگری که ضدّ آنهاست نیز نقل شده است. ما بعد آیه فوق در قرآن چنین است «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کذلِّ اُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ. حَتّی اِذا جاؤُ قالَ اَکَذَّبْتُمْ بِآیاتی وَلَمْ تُحیطُو ابِها عِلْماً اَمّا ذاکُنْتُمْ تَعْمَلُونَ وَ وَقَعَ الْقَوْلْ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ». به نظر میآید که مراد از «وَقَعَ الْقَوْلُ» در اینجا همان «وَقَعَ الْقَوْلُ» در آیهاوّل باشد و این آیات صریح در وقوع قیامت نیستند به نظر میآیدکه آیات صریح در وقوع قیامت نیستند به نظر میآید که ایات فوق از یک تحوّل عجیبی در آینده خبر میدهد و شاید مراد عصر امام زمان علیه السلام باشد: فقرید وجدی در دائرة المعارف مادّه دبب درباره دابّه بعضی از آنچه را که در بالا نقل شد و احتمالات دیگر نیز نقل کرده و آنگاه «تُکَلِّمُهُمْ» را در آیه که به معنی سخن گفتن است با تخفیف به معنیزخم زدن گرفته و احتمال داده که در آینده چنین حشرهای پیدا و تکثیر گشته و مردم را اذیّت خواهد داد و نیز دابّه را اسم جنس گرفته است ولی سخنش با اوّل و آخر آیه چنانکه گفته شد جور در نمیآید چنانکه گفته شد جور در نمیآید و طبرسیقرائت «تکلّم»زا به فتح تاء و تخفیف لام شاذ دانسته است . * همچنین است . مضمون هر دو آیهآن است که هرگاه خدا میخواست مردم را با اعمال بد آنها مؤاخذه کند هیچ جنبندهای در روی زمیت نمیماند. گفتهاند: پیامبران و اوصیاء معصوم اند چون آنها ظالم نیستند پس لازم بود آنها به مانند در این صورت به حکم کلّی «ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دابَّةٍ» خدشه وارد میشود یعنی اگر خدا میخواست همه را مؤاخذه کند باز عدّهای در روی زمین میماندند زیرا گناه ندارند. وانگهی اگر دابّه شامل غیر انسان باشد آنها چه تقصیری دارند تا در اثر عقوبت انسان آنها هم از بین بروند؟. در المیزان میگوید اگر خدا مؤاخذه میکرد اکثر مردم در اثر ظلم از بین میرفتند و معصومین نیز در اثر هلاکت پدرانشان به دنیا نمیآمدند و آنگاه در نقل وردّ اشکالها مفصّل بحث کرده است. و نیز گفته بعید نیست که مراد از دابّه انسان باشد. به نظر نگارنده هیچ یک از دو اشکال وارد نیست و آیه شریفه در صدد بیان مهلت خداوند نسبت به مردم است و منظور از دابّه انسان و عموم عقوبت نسبت به گناهکاران است یعنی اگر خدا میخواست مردم را مهلت ندهد و در اثر گناهان به فوریّت مؤاخذه کند لازم بود احدی از مجرمین را در روی زمین نگذارد و لیکن سنّت خدا بر مهلت جاری است «وَلکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ اِلی اَجَلٍ مُسَمًّی» این است آنکه با ذهن خالی از ایه بدست میآید.
wikialkb: دَابّة
دانشنامه عمومی
دابه (فیلم). دابه ( به انگلیسی: d@bbe ) یک فیلم ترسناک ترکی ساخت سال ۲۰۰۶ است که توسط حسن کاراجاداغ ساخته و نوشته شده است. این فیلم روایت داستانی واقعی در شهر آنکارا را شرح می دهد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: دابه (فیلم)
پیشنهاد کاربران
معنای کلمه عربی "دابة" ، چیست؟؟
🔴🔳🔲◼◻◾◽▫▪___مانند یک حیوان راه رفتن و مدام تکان خوردن و جنبیدن ▪▫◽◾◻◼🔲🔳🔴
🔴🔳🔲◼◻◾◽▫▪___مانند یک حیوان راه رفتن و مدام تکان خوردن و جنبیدن ▪▫◽◾◻◼🔲🔳🔴
الله
آبادیس محترم، در نظر آخر، ب لحاظ اشتباه تایپی،
کلمه �ثم� - �قم� درج گردیده،
لطفاً به �ثم� ان علینا بیانه ویرایش بفرمایید. با تشکر از توجه شما
آبادیس محترم، در نظر آخر، ب لحاظ اشتباه تایپی،
کلمه �ثم� - �قم� درج گردیده،
لطفاً به �ثم� ان علینا بیانه ویرایش بفرمایید. با تشکر از توجه شما
بنام الله
دابة الارض اشاره شده در سوره نمل، ک در آخر زمان با انسانها صحبت میکند و مردم هم ب آیات خدا یقین نداشتند:
موبایل
قم ان علینا بیانه
دابة الارض اشاره شده در سوره نمل، ک در آخر زمان با انسانها صحبت میکند و مردم هم ب آیات خدا یقین نداشتند:
موبایل
قم ان علینا بیانه
دآبَّةٍ= جنبنده ( باروح یابی روح )
دابه از ماده دیبب بمعنی آهسته راه رفتن و قدمهای کوتاه برداشتن است ، و معمولا به همه جنبندگان روی زمین گفته می شود ، و اگر می بینیم که به شخص سخن چین دیبوب گفته می شود و در حدیث وارد شده : لا یدخل الجنة
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دیبوب : هیچگاه سخن چین داخل بهشت نمی شود نیز از همین نظر است که او آهسته میان دو نفر رفت آمد می کند تا آنها را نسبت بهم بدبین سازد .
دَابَّةٍ : قسمتی از دستگاه پیچیده کالبد انسانی است که نشان دهنده و آشکارساز خطاها و عصیانگری های انسان که به سبب نافرمانی هایش بدست می آورد می باشد.
عَلَی ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ ( آیه ۴۵ سوره فاطر )
... [مشاهده متن کامل]
بر پشت آن است از عیان کننده خطاها و عصیانگری ها
کلام اللّه از زبان مولانا
https://ganjoor. net/moulavi/masnavi/daftar1/sh69/
مدح این آدم که نامش می برم
قاصرم گر تا قیامت بشمرم
این همه دانست و چون آمد قضا
دانش یک نهی شد بر وی خطا
کای عجب نهی از پی تحریم بود
یا به تاویلی بد و توهیم بود
در دلش تاویل چون ترجیح یافت
طبع در حیرت سوی گندم شتافت
باغبان را خار چون در پای رفت
دزد فرصت یافت کالا برد تفت
چون ز حیرت رست باز آمد به راه
دید برده دزد رخت از کارگاه
ربنا انا ظلمنا گفت و آه
یعنی آمد ظلمت و گم گشت راه
پس قضا ابری بود خورشیدپوش
شیر و اژدرها شود زو همچو موش
من اگر دامی نبینم گاه حکم
من نه تنها جاهلم در راه حکم
ای خنک آن کو نکوکاری گرفت
زور را بگذاشت او زاری گرفت
گر قضا پوشد سیه همچون شبت
هم قضا دستت بگیرد عاقبت
گر قضا صد بار قصد جان کند
هم قضا جانت دهد درمان کند
این قضا صد بار اگر راهت زند
بر فراز چرخ خرگاهت زند
از کرم دان این که می ترساندت
تا به ملک ایمنی بنشاندت
عَلَی ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ ( آیه ۴۵ سوره فاطر )
... [مشاهده متن کامل]
بر پشت آن است از عیان کننده خطاها و عصیانگری ها
کلام اللّه از زبان مولانا
مدح این آدم که نامش می برم
قاصرم گر تا قیامت بشمرم
این همه دانست و چون آمد قضا
دانش یک نهی شد بر وی خطا
کای عجب نهی از پی تحریم بود
یا به تاویلی بد و توهیم بود
در دلش تاویل چون ترجیح یافت
طبع در حیرت سوی گندم شتافت
باغبان را خار چون در پای رفت
دزد فرصت یافت کالا برد تفت
چون ز حیرت رست باز آمد به راه
دید برده دزد رخت از کارگاه
ربنا انا ظلمنا گفت و آه
یعنی آمد ظلمت و گم گشت راه
پس قضا ابری بود خورشیدپوش
شیر و اژدرها شود زو همچو موش
من اگر دامی نبینم گاه حکم
من نه تنها جاهلم در راه حکم
ای خنک آن کو نکوکاری گرفت
زور را بگذاشت او زاری گرفت
گر قضا پوشد سیه همچون شبت
هم قضا دستت بگیرد عاقبت
گر قضا صد بار قصد جان کند
هم قضا جانت دهد درمان کند
این قضا صد بار اگر راهت زند
بر فراز چرخ خرگاهت زند
از کرم دان این که می ترساندت
تا به ملک ایمنی بنشاندت
دابه موجودی فرا زمینی در کرات دیگر که بر روی شکم حرکت میکند
چهار پا، حیوان
جنبنده