دابر


معنی انگلیسی:
consequence, follower, root, origin

لغت نامه دهخدا

دابر. [ ب ِ ] ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی از:دبور. پس رو. ( مهذب الاسماء ). سپس رو. ( منتهی الارب ). دابرة. پشت برکرده. || بازپسین. ( ترجمان القرآن جرجانی ). بقیه چیزی. ( غیاث ). || آخر هر چیز. ( منتهی الارب ). دم. دنباله ؛ یقال و قطع دابرالقوم الذین ظلموا. || گذشته. ماضی. ( اقرب الموارد ) : از ساعات ماضی و اوقات سالف و شهور غابر و سنون دابر. ( سندبادنامه ص 250 ). || اصل. ( غیاث ). بیخ. ( منتهی الارب ). || تیر که از نشانه بگذرد. ج ، دوابر. ( مهذب الاسماء ). تیری که درگذرد از نشانه. ( منتهی الارب ). تیر بیرون جسته از هدف. || خلاف فائز از تیرهای قمار و آن آخر تیرهاست گویند باقی نماند در ترکش جز دوابر. ( از اقرب الموارد ). || بنا که بر زمین نرم باشد. || طاقهای بنا. ( منتهی الارب ). || پس سم اسب. ( مهذب الاسماء ). سپس سم. پس سنب.

دابر. [ ب َ ] ( اِخ ) بهمن جی نسروانجی.طابع کتاب ِ صد در نثر در بمبئی. ( مزدیسنا ص 292 ).

فرهنگ فارسی

بهمن جی نسروانجی

فرهنگ معین

(بِ ) [ ع . ] (ص فا. ) ۱ - تابع ، پیرو. ۲ - دنباله ، گذشته . ۳ - آخرِ هر چیز.

فرهنگ عمید

۱. تیری که از نشانه درگذرد.
۲. (صفت ) گذشته.

واژه نامه بختیاریکا

( دا بُر ) مادر بریدن؛ گرفتن نوزاد از شیر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دَابِرَ: متعلقات هر چیز است که بعد از آن چیز بیاید و به آن بپیوندد ( قطع دابر کنایه از نابود کردن و منقرض ساختن چیزی است بطوری که بعد از آن اثری که متفرع بر آن و مربوط به آن باشد باقی نماند . )
معنی یَقْطَعَ: که قطع کند ( قطع دابر کنایه از نابود کردن و منقرض ساختن چیزی است بطوری که بعد از آن اثری که متفرع بر آن و مربوط به آن باشد باقی نماند . )
ریشه کلمه:
دبر (۴۴ بار)

«دابِر» در لغت، به معنای دنباله، عقب، آخر و پایان چیزی است، بنابراین، مفهوم آیه این است که آنها را تا به آخر نابود ساختیم و ریشه هایشان به کلّی قطع شد.

پیشنهاد کاربران

دابر یک کلمه عربی و ریشش هم د ب ر و در عربی با کلمات الطَّرَف ، الحَدّ ، الآخِر ، الأَصْل ( پایان ، حد، دیگری، خاستگاه ) مترادف هست
منبع: المعجم المفصل فی المترادفات فی اللغة العربیة , ج۱ , ص۲۲۹
و دابر به معنا های
...
[مشاهده متن کامل]

آخر وقایع ، باقی از نسل ، رفته ، پشت برکرده ، بخشش ، نصیب ، آخرین ، تیرى که از هدف گذشته باشد
منبع:‏فرهنگ کنز اللغات , ج۱ , ص۶۰۲
و همینطور در قرآن کریم تو چند آیه آمده" فَقُطِعَ دٰابِرُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ"
دابر القوم بمعنی آخر القوم و آن کسی است که در آخر آنها میاید. اصمعى گفته دابر بمعنى ریشه است قطع اللّه دابره یعنى خدا ریشه و اصل او را قطع کرد معنى آیه چنین میشود: آخر قوم ستمگر قطع گردید یعنى طورى مستأصل شدند که کسى از آنها باقى نماند.
منبع:قاموس قرآن , ج۲ , ص۳۲۷
[دابر: ریشه، دنباله]
قاموس قرآن , ج۲ , ص۳۲۷

دبیر نامی عربی برای پسران است که به معنی �اصالت�، �نسب خطی�، �نسب�، �ریشه� است. نام مستقیم قرآنی است که چهار بار در قرآن آمده است.
معنای اصلی دابر به این معناست که وقت به دنیا آمدن نوزدای پستان مادر را از ما بهتران خشک کنن و مادر از، شیر دادن به بچه معذور باشد و آن بچه با شیر خشک بزرگ شود این معنای اصلی این واژه هست
و اگر بخواهیم با حروف واژه ها بازی کنیم هزاران معنا های دیگه هم میشود ارائه داد ولی معنای اصلی واژه چنین بود که شرح دادم
...
[مشاهده متن کامل]

توی قرآن قبل از دابر کلمه قطعنا اومده ترجمه ش که نمیشه قطع کردن مقعد که
همون قطع کردن ریشه معنی صحیح هست
الکی دنبال ایراد گرفتن از قرآن نباشد
کسی که نازل کرده کارش رو خوب بلده
از دبر بر وزن فاعل میشود دابر . و دبر
۱. مقعد
۲. آخر هر چیز و . . .
نتیجه - �/دابر/ ( کننده کار که اینجا مقعد است/یعنی لواط کار

بپرس