دائره المعارف
/dAyeratolma~Aref/
مترادف دائره المعارف: انسیکلوپدی، فرهنگ، مرجع
برابر پارسی: ( دائرة المعارف ) دانشنامه
لغت نامه دهخدا
تاریخچه مختصر دائرةالمعارف نویسی : دائرةالمعارف نویسی و یا گردآوردن معلومات بشری در یک مجموعه تازگی ندارد، در قرن پنجم میلادی شخصی بنام مارسیانوس کاپلا معلومات آن روز بشر را که مجموعاً هفت علم بود در یک مجلد مورد بحث قرار داد و آن هفت علم عبارت بودند از: صرف و نحو - جدل - معانی و بیان - هندسه - نجوم - حساب - موسیقی. در قرن هفتم کتاب فقه اللغه یا ریشه شناسی تألیف ایزیدور اسقف اشبیلیه بمنزله دائرةالمعارفی بشمار میرفت. نیز در قرن نهم سالمن ( سلیمان ) اسقف یک فرهنگ عمومی تألیف کرد. در دوره سلطنت سن لوئی ونسان دوبووه بدرخواست شاه اثر نفیس خود راکه شامل افکار نویسندگان مختلف بود تدوین کرد در آغاز قرن هفدهم جدیت بیشتری در این باره مبذول گشت چنانکه در 1606 پرفسوری بنام ماتیامارتن طرح دائرةالمعارف کاملی بریخت. هانری آلستد به سال 1620 م. در حبرون دائرةالمعارفی در هفت مجلد منتشر کرد سپس بیکن علوم انسانی را با روش طبقه بندی علمی و متدیک خود آنچنان تنظیم کرد که ثمر تخمی که کاشته بود درقرن بعد ببر آمد و منتهی به تأسیس لغت نامه بزرگ ووسیعی در علوم و هنر گردید و با آثار خود راه نویسندگان دائرةالمعارف را هموار ساخت و در قرن بعد دائرةالمعارف یا فرهنگ فنون و علوم ، تألیف شامبر به سال 1728 در دو جلد در لندن منتشر گردید و همین امر باعث گردید که در فرانسه دیدرو مصمم شد تألیف شامبر را به فرانسه ترجمه کند ولی در حین عمل برخورد که ممکن است کتابی جامعتر از آن تدوین کرد و بر اثر این توجه بتألیف دائرةالمعارف مشهور پرداخت و پس از وی دالامبر دائرةالمعارف منظم را1751 تدوین کرد و آخرین جلد آن در سال 1832 م. منتشر گردید.
این اثر بسیار جالب محتوی 166 جلد و 40 اطلس و نقشه بود و بتعداد مطالب دائرةالمعارفی مطالب اختصاصی داشت و چند مقاله آن از دائرةالمعارف دیدرو بعاریت گرفته شده بود. در تنظیم این اثر عده ای از دانشمندان شرکت داشتند از آنجمله : ویک دازیر ، کلوکه ، دوبنتون ، لاتری ، لامارک ، کاترمر دو کنسی ، فورکروا ، وکلین ، لالاند و غیر هم. دائرةالمعارفهای متعدد فرانسه که از آنها ذکر توان کرد عبارتند از: دائرةالمعارف مردان جهان ( 1833 - 1845 ) 22 جلد دائرةالمعارف جدید ( مدرن ) ( 1846 - 1851 ). 30 جلد و 12 اضافی. و همچنین دو مجموعه ٔبا ارزش بنام دائرةالمعارف قرن نوزدهم ( 1836 - 1859م. ) در 75 جلد و دائرةالمعارف بزرگ ( 1885-1902 م. ) در 31 جلد. از مجموعه های وسیعی که بر اثر بسط و ازدیاد مطالب مختلف دائرةالمعارفی قدر و قیمت بسزائی یافته و بنام فرهنگ ( دیکسیونر ) معروف شده باید دیکسیونربزرگ پیرلاروس و دیکسیونر مکالمه را نام برد. حال که از فرهنگ ها ( دیکسیونر ) ذکری به میان آمد باید توجه داشت که فرهنگ ها و یا لغت نامه های اختصاصی چندی نیز وجود دارند که از آن جمله اند لغت نامه ادبی ، فرهنگ دینی ، لغت نامه کشاورزی ، لغت نامه فلسفی ، لغت نامه موسیقی و لغت نامه طبی و غیره. دائرةالمعارف های انگلستان که شایان ذکرند عبارتند از: اثر ویلیام سمیلی 1771 لندن. و اثر دلاردنر ( 1829-1846 ) در 132 جلد و مخصوصاً دائرةالمعارف بزرگ بریتانیا یا لغت نامه هنرها و علوم و ادبیات زیر نظر عده ای از پروفسورهای دانشمند انگلستان : سپنسر باینس و ربرتسون سمیت چاپ اول به سال 1771 در 3 جلد و چاپ چهاردهم به سال 1929 در 24 جلد. در آلمان دایرةالمعارف عمومی از ارش دو گروبر ( 1818 به بعد ) در 167 جلد. از آثار بزرگ محتوی ادبیات آلمان اثر بروکهاوس است در سال 1796 که چند بار تجدید چاپ شده و چاپ 1901 -1903 آن در 16 مجلد انتشار یافته است. دائرةالمعارف دیگری که در سالهای ( 1840-1852 ) در 46 مجلد منتشر شد و بالاخره از اینگونه دائرةالمعارفهای با ارزش بسیار در آلمان انتشار یافته است که بعضی از آنان محتوی اطلاعات ذیقیمتی می باشند. در اسپانیا دایرةالمعارف اروپا و آمریکا که از سال 1905 تا 1928 انتشار یافت در59 جلد. در ایتالیا دائرةالمعارف جدید از سال 1875 تا 1888 در 21 جلد انتشار یافت و در سال ( 1889-1899 )پنج جلد تکمیلی آن هم منتشر شد. در روسیه ( سن پطرزبورگ ) دایرةالمعارف روسی در سال ( 1891-1904 ) در 82 مجلد و ذیل آن ( 1901 تا 1907 ) در 4 مجلد منتشر شد و دومین طبع دائرةالمعارف عظیم شوروی در 52 جلد به سال 1960 بپایان رسیده است. در لهستان از 1868 به بعد دائرةالمعارفی منتشر گردید در 30 جلد. از میان این دایرةالمعارفها دایرةالمعارف کاتولیک را که به انگلیسی و در نیویورک به سال ( 1907-1914 ) در 16 مجلد انتشار یافته و دایرةالمعارف یهود که آنهم در 12 مجلد و در سالهای ( 1901-1906 ) در نیویورک انتشار یافته و بالاخره دائرةالمعارف اسلامی که در سال 1913 تا بعد از جنگ اول جهانی منتشر گردیده است ( واکنون مشغول تجدید طبع آن هستند ) باید ذکر کرد. اما فکر نوشتن دائرةالمعارف در اسلام ظاهراً از اواخر قرن سوم پیدا شده است و شایدرسائل اخوان الصفا را بتوان جزء دائرةالمعارفهای اختصاصی بشمار آورد. الفهرست ابن ندیم ( قرن چهارم ). احصاءالعلوم فارابی ( قرن چهارم ). جامعالعلوم امام فخررازی معروف به ستینی ( قرن ششم ). صبح الاعشی تألیف قلقشندی ( قرن هفتم ). نهایةالارب نویری ( قرن هفتم ). محاضرةالابرار و مسامرةالاخیار فی الادبیات و النوادر و الاخبارمحیی الدین عربی ( قرن هفتم ) و نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی ( قرن هشتم ) و همچنین مقدمه ابن خلدون ( قرن هفتم و قرن هشتم هجری ) ( دائرةالمعارفی که از اغلب علوم متداوله آن عصر بحث می کند ) و نیز ستینی زمخشری و درةالتاج قطب الدین محمود شیرازی ( قرن هشتم ) و نفایس الفنون محمدبن محمود آملی ( قرن هشتم ) مدائن العلوم استرآبادی ( دوره قاجاریه ) و دستورالعلماء تألیف عبدالنبی احمد نگری و مطلع العلوم و مجمع الفنون تألیف واجد علی و کشاف اصطلاحات الفنون تهانوی را باید از این قبیل دانست. اما در اسلام دائرةالمعارفی که همین نام نیز داشته باشد مربوط بقرن سیزدهم و چهاردهم هجری و عبارتست از دائرةالمعارف بستانی ( سابقاً 11 جلد آن نشر شده و اخیراً نیز بطبع جدیدی از آن اقدام شده است ) و دائرةالمعارف فریدوجدی ( در 10 جلد ). اما از اینهمه جز نزهةالقلوب و مدائن العلوم و نفایس الفنون و درةالتاج و مطلعالعلوم بقیه به زبان عربی تألیف شده است. در عصر حاضر نیز دائرةالمعارفهایی در ممالک مختلف اسلامی در کار تدوین و تألیف و نشر است از قبیل کتاب حاضر ( لغت نامه ) و دائرةالمعارف آریانا ( افغانستان ) و دائرةالمعارف اسلامی ( ترجمه عربی ) و دائرةالمعارف اسلامی ( ترجمه اردو ) و جز آن.
فرهنگ فارسی
( اسم ) کتابی شامل مجکوع علوم و معراف انسانی که معمولا به ترتیب الفبایی مواد منظم میشود فرهنگنامه .
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
دائره المعارف
دائره المعارف
پیشنهاد کاربران
اِن سیکل o پی ده یا پیدا؟!!.
اِن یا en معادل حروفی عدد 514 به شکل دو تا 5 در کنار هم و جمع آنها مساوی با 10.
واژه ی معما آلود انسیکلوپدی در اصل و ریشه به معنای دوایر یا دایره های بنیادی و دهگانه هستی یا وجود بوده. امروز میدانیم که افلاطون و ارسطو در فکر و خیال و تصور سعی کرده اند به کمک 5 یا 10 تا کاتگوری هستی یا وجود را شرح و توضیح دهند. اما بعد از افلاطون و ارسطو تاکنون شاید این پرسش طرح نگردیده: چرا ۵ یا ۱۰ تا کاتگوری؟!.
... [مشاهده متن کامل]
کاتگوری در عصر سقراط و افلاطون و ارسطو دو نوع قصه بوده است ؛ یکی داستان صندوق یا تابوت عهد و پیمان قوم یهود که در آن دو لوح سنگی نگهداری میشده که روی هرکدام ۵ و مجموعا ۱۰ تا جمله معروف به ده امر یهوه که به قول موسا یا موسی روی تور یکی از تپه های کوه سینا یا کوه شنود با انگشتان آتشین خود روی دو لوح سنگی حکاکی نموده و دیگری داستان ایرانی به معنای کات، صندوق و یا جعبه ی گوری یا قبری یعنی به خاک سپرده شده و آنهم نه در خاک هستی یا وجود بطور کلی و عام بلکه در خاک هستی یا وجود هرکدام از افراد انسانی بطور جزئی، خاص، ویژه و منحصر بفرد.
تفسیر کلی : خردمندان گمنام ایرانی و بعضا هندو در اعصار دور دست فراباستان یعنی هزاران سال قبل از پیدایش داستان آدم و حوا بر این بینش و باور حقیقی بوده اند که هرکدام از ما افراد انسانی در آفرینش اولیه یا مبدئی همین واقعیت و طبیعت در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج آسمانی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی کامل آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده ایم.
آن ۱۰ انسان های آسمانی بر اساس بینش و باور فردی من، در طول هم و پشت سر همدیگر و بطور سلسله وار در طی این راه و سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی، در ۱۰ عالم یا دنیا زیر سقف ۱۰ آسمان و روی ۱۰ کره زمین به ظهور و پیدایش نمی رسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین و آنهم فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی که به کل کیهانی بهمراه اجزای زنده و غیر زنده اش تعلق دارد، یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن. این گیتی یا کیهان و یا این جهان با وجود این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها فقط یک قطره ی ناچیز بیش نمی باشد در بطن هستی یا وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بینهایت پروردگار یا آفریدگار کائنات یعنی خدای حقیقی و واقعی و نه خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی ها و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود.
تنها یکی از اعضای آن خانواده های ده عضوی انسانی - آسمانی در این دنیا و زیر سقف این آسمان و روی این کره زمین از مادر متولد شده و میشود و نُه تای دیگر در همین لحظه جاودانه حال در برزخ بسر میبرند. افراد انسانی که تاکنون متولد شده و زندگی دنیوی خود را تجربه و سپری نموده و مرده اند و افراد انسانی که هنوز و تا پایان انقراض کامل نسل انسان روی کره زمین و یا در گوشه ای از منظومه خورشیدی یا شمسی از مادر متولد نشده اند، هم اکنون در کنار نُه عضو دیگر خانواده خودی و در بین کلیه ی اجداد و آیندگان دنیوی خود ( غیر از آنانیکه در لحظه حال در قید و بند حیات یا زندگی دنیواند ) در حالت برزخ بسر میبرند و از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برخوردار اند و هیچگونه غم و درد و رنجی ندارند.
در این زمینه یک نکته بسیار مهم اینست که بین برزخ علمی یا متافیزیک حقیقی از یکطرف و عالم میانی برزخ از دیدگاه حکیم وحیانی و سراینده ی حکمت قرآنی یعنی محمّد پیامبر دین اسلام از طرف دیگر فرق و تمیز قائل شویم و این دو نوع برزخ را یکی نپنداریم و آنها را باهم خلط و قاطی و پاتی نکنیم، زیرا اولی حقیقی و دومی با احترام کامل اوهامیست. در دو دین قبلی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت، هیچگونه خبر و اثری از عالم میانی برزخ در دست نمیباشد و درست به همین علت و دلیل، دین اسلام کاملتر از دو دین قبلی محسوب میشود و نه از این لحاظ که این سه دین گویا الهی - آسمانی - وحیانی باشند و دین اسلام الهی تر، آسمانی تر و وحیانی تر از آن دو.
به نمایندگی از طرف آن خردمندان گمنام فراباستانی ( شاید موجودات فرازمینی ) به گردانندگان سایت دانش نامه آزاد ویکپدیا با کسب رخصت یا اجازه خبر زیر را میرسانم:
و یکی از دهگان هایشان در اینجا و حال فیزیکی و پیداست و نُه تای دیگرشان متافیزیکی و ناپیدا!!.
اِن یا en معادل حروفی عدد 514 به شکل دو تا 5 در کنار هم و جمع آنها مساوی با 10.
واژه ی معما آلود انسیکلوپدی در اصل و ریشه به معنای دوایر یا دایره های بنیادی و دهگانه هستی یا وجود بوده. امروز میدانیم که افلاطون و ارسطو در فکر و خیال و تصور سعی کرده اند به کمک 5 یا 10 تا کاتگوری هستی یا وجود را شرح و توضیح دهند. اما بعد از افلاطون و ارسطو تاکنون شاید این پرسش طرح نگردیده: چرا ۵ یا ۱۰ تا کاتگوری؟!.
... [مشاهده متن کامل]
کاتگوری در عصر سقراط و افلاطون و ارسطو دو نوع قصه بوده است ؛ یکی داستان صندوق یا تابوت عهد و پیمان قوم یهود که در آن دو لوح سنگی نگهداری میشده که روی هرکدام ۵ و مجموعا ۱۰ تا جمله معروف به ده امر یهوه که به قول موسا یا موسی روی تور یکی از تپه های کوه سینا یا کوه شنود با انگشتان آتشین خود روی دو لوح سنگی حکاکی نموده و دیگری داستان ایرانی به معنای کات، صندوق و یا جعبه ی گوری یا قبری یعنی به خاک سپرده شده و آنهم نه در خاک هستی یا وجود بطور کلی و عام بلکه در خاک هستی یا وجود هرکدام از افراد انسانی بطور جزئی، خاص، ویژه و منحصر بفرد.
تفسیر کلی : خردمندان گمنام ایرانی و بعضا هندو در اعصار دور دست فراباستان یعنی هزاران سال قبل از پیدایش داستان آدم و حوا بر این بینش و باور حقیقی بوده اند که هرکدام از ما افراد انسانی در آفرینش اولیه یا مبدئی همین واقعیت و طبیعت در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج آسمانی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی کامل آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده ایم.
آن ۱۰ انسان های آسمانی بر اساس بینش و باور فردی من، در طول هم و پشت سر همدیگر و بطور سلسله وار در طی این راه و سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی، در ۱۰ عالم یا دنیا زیر سقف ۱۰ آسمان و روی ۱۰ کره زمین به ظهور و پیدایش نمی رسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین و آنهم فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی که به کل کیهانی بهمراه اجزای زنده و غیر زنده اش تعلق دارد، یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن. این گیتی یا کیهان و یا این جهان با وجود این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها فقط یک قطره ی ناچیز بیش نمی باشد در بطن هستی یا وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بینهایت پروردگار یا آفریدگار کائنات یعنی خدای حقیقی و واقعی و نه خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی ها و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود.
تنها یکی از اعضای آن خانواده های ده عضوی انسانی - آسمانی در این دنیا و زیر سقف این آسمان و روی این کره زمین از مادر متولد شده و میشود و نُه تای دیگر در همین لحظه جاودانه حال در برزخ بسر میبرند. افراد انسانی که تاکنون متولد شده و زندگی دنیوی خود را تجربه و سپری نموده و مرده اند و افراد انسانی که هنوز و تا پایان انقراض کامل نسل انسان روی کره زمین و یا در گوشه ای از منظومه خورشیدی یا شمسی از مادر متولد نشده اند، هم اکنون در کنار نُه عضو دیگر خانواده خودی و در بین کلیه ی اجداد و آیندگان دنیوی خود ( غیر از آنانیکه در لحظه حال در قید و بند حیات یا زندگی دنیواند ) در حالت برزخ بسر میبرند و از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برخوردار اند و هیچگونه غم و درد و رنجی ندارند.
در این زمینه یک نکته بسیار مهم اینست که بین برزخ علمی یا متافیزیک حقیقی از یکطرف و عالم میانی برزخ از دیدگاه حکیم وحیانی و سراینده ی حکمت قرآنی یعنی محمّد پیامبر دین اسلام از طرف دیگر فرق و تمیز قائل شویم و این دو نوع برزخ را یکی نپنداریم و آنها را باهم خلط و قاطی و پاتی نکنیم، زیرا اولی حقیقی و دومی با احترام کامل اوهامیست. در دو دین قبلی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت، هیچگونه خبر و اثری از عالم میانی برزخ در دست نمیباشد و درست به همین علت و دلیل، دین اسلام کاملتر از دو دین قبلی محسوب میشود و نه از این لحاظ که این سه دین گویا الهی - آسمانی - وحیانی باشند و دین اسلام الهی تر، آسمانی تر و وحیانی تر از آن دو.
به نمایندگی از طرف آن خردمندان گمنام فراباستانی ( شاید موجودات فرازمینی ) به گردانندگان سایت دانش نامه آزاد ویکپدیا با کسب رخصت یا اجازه خبر زیر را میرسانم:
و یکی از دهگان هایشان در اینجا و حال فیزیکی و پیداست و نُه تای دیگرشان متافیزیکی و ناپیدا!!.
( دائرةالمعارف ) دائرةالمعارف. [ ءِ رَ تُل ْ م َ رِ] ( ع اِ مرکب ) آنسیکلوپدی حاوی العلوم. کتابی حاوی مجموع معارف انسانی. فرهنگ فنون و علوم. خلاصه قابل فهمی از معارف بشری. شاخه ای از اطلاعات علمی حاوی رشته ها و زمینه های مختلف علمی در موضوعات جداگانه و آن معمولاً ترتیب الفبایی دارد؛ مانند دائرةالمعارف بریتانیکا که نخستین بار در 1768 م. انتشار یافت. دائرةالمعارف گاه برشته های یک موضوع محدود است چون دائرةالمعارف کاتولیک و جز آن.
... [مشاهده متن کامل]
تاریخچه مختصر دائرةالمعارف نویسی : دائرةالمعارف نویسی و یا گردآوردن معلومات بشری در یک مجموعه تازگی ندارد، در قرن پنجم میلادی شخصی بنام مارسیانوس کاپلا معلومات آن روز بشر را که مجموعاً هفت علم بود در یک مجلد مورد بحث قرار داد و آن هفت علم عبارت بودند از: صرف و نحو - جدل - معانی و بیان - هندسه - نجوم - حساب - موسیقی. در قرن هفتم کتاب فقه اللغه یا ریشه شناسی تألیف ایزیدور اسقف اشبیلیه بمنزله دائرةالمعارفی بشمار میرفت. نیز در قرن نهم سالمن ( سلیمان ) اسقف یک فرهنگ عمومی تألیف کرد. در دوره سلطنت سن لوئی ونسان دوبووه بدرخواست شاه اثر نفیس خود راکه شامل افکار نویسندگان مختلف بود تدوین کرد در آغاز قرن هفدهم جدیت بیشتری در این باره مبذول گشت چنانکه در 1606 پرفسوری بنام ماتیامارتن طرح دائرةالمعارف کاملی بریخت. هانری آلستد به سال 1620 م. در حبرون دائرةالمعارفی در هفت مجلد منتشر کرد سپس بیکن علوم انسانی را با روش طبقه بندی علمی و متدیک خود آنچنان تنظیم کرد که ثمر تخمی که کاشته بود درقرن بعد ببر آمد و منتهی به تأسیس لغت نامه بزرگ ووسیعی در علوم و هنر گردید و با آثار خود راه نویسندگان دائرةالمعارف را هموار ساخت و در قرن بعد دائرةالمعارف یا فرهنگ فنون و علوم ، تألیف شامبر به سال 1728 در دو جلد در لندن منتشر گردید و همین امر باعث گردید که در فرانسه دیدرو مصمم شد تألیف شامبر را به فرانسه ترجمه کند ولی در حین عمل برخورد که ممکن است کتابی جامعتر از آن تدوین کرد و بر اثر این توجه بتألیف دائرةالمعارف مشهور پرداخت و پس از وی دالامبر دائرةالمعارف منظم را1751 تدوین کرد و آخرین جلد آن در سال 1832 م. منتشر گردید.
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
تاریخچه مختصر دائرةالمعارف نویسی : دائرةالمعارف نویسی و یا گردآوردن معلومات بشری در یک مجموعه تازگی ندارد، در قرن پنجم میلادی شخصی بنام مارسیانوس کاپلا معلومات آن روز بشر را که مجموعاً هفت علم بود در یک مجلد مورد بحث قرار داد و آن هفت علم عبارت بودند از: صرف و نحو - جدل - معانی و بیان - هندسه - نجوم - حساب - موسیقی. در قرن هفتم کتاب فقه اللغه یا ریشه شناسی تألیف ایزیدور اسقف اشبیلیه بمنزله دائرةالمعارفی بشمار میرفت. نیز در قرن نهم سالمن ( سلیمان ) اسقف یک فرهنگ عمومی تألیف کرد. در دوره سلطنت سن لوئی ونسان دوبووه بدرخواست شاه اثر نفیس خود راکه شامل افکار نویسندگان مختلف بود تدوین کرد در آغاز قرن هفدهم جدیت بیشتری در این باره مبذول گشت چنانکه در 1606 پرفسوری بنام ماتیامارتن طرح دائرةالمعارف کاملی بریخت. هانری آلستد به سال 1620 م. در حبرون دائرةالمعارفی در هفت مجلد منتشر کرد سپس بیکن علوم انسانی را با روش طبقه بندی علمی و متدیک خود آنچنان تنظیم کرد که ثمر تخمی که کاشته بود درقرن بعد ببر آمد و منتهی به تأسیس لغت نامه بزرگ ووسیعی در علوم و هنر گردید و با آثار خود راه نویسندگان دائرةالمعارف را هموار ساخت و در قرن بعد دائرةالمعارف یا فرهنگ فنون و علوم ، تألیف شامبر به سال 1728 در دو جلد در لندن منتشر گردید و همین امر باعث گردید که در فرانسه دیدرو مصمم شد تألیف شامبر را به فرانسه ترجمه کند ولی در حین عمل برخورد که ممکن است کتابی جامعتر از آن تدوین کرد و بر اثر این توجه بتألیف دائرةالمعارف مشهور پرداخت و پس از وی دالامبر دائرةالمعارف منظم را1751 تدوین کرد و آخرین جلد آن در سال 1832 م. منتشر گردید.
منبع. لغت نامه دهخدا
فرهنگنامه
گرداگرد دورادور سرتاسر