داءالحیه

لغت نامه دهخدا

( داءالحیة ) داءالحیة. [ ئُل ْ ح َی ْ ی َ ] ( ع اِ مرکب ) دأالثعلب. دأحیة. داءالسمک. بیماری که در سر پدید آیدو موی بریزاند. صاحب ذخیره خوارزمشاهی گوید: داءالحیة آن بود که موی با پوست برود لکن پوستی باریک باشد که شکل آن دراز بود همچون شکل مار و داءالحیه از بهر این دو معنی گویند - انتهی. و نیز هم او گوید: بیماری است چون داءالثعلب که موی بریزاند و با موی پوستی باریک از آن موضع برود... صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: داء حیه ؛ مرضی است در سر که بواسطه مواد سوداویّه و بلغم شور عارض شخص شود و مویها بریزد و صاحب این بیماری مانند مار پوست اندازد و فرق بین این مرض و داءالثعلب آن است که ریختن موی در دأحیّه بطریق کج و پیچیده شبیه به مار شود و ریزش کند اما در داءالثعلب بر خلاف آن است. شیخ نجیب الدین گفته است این دو بیماری هر دو باعث ریزش مو باشند و ممکن است بجمیع بدن نیز سرایت کند اما از سر و ریش آغاز کند و به ابروها هم سرایت میکند و بیشتر در سر و ریش و ابرو آشکار گردد. و یکونان علی الاستدارة و غیرها. و نیز رجوع به تذکره ضریر انطاکی صص 93 - 94 جزء دوم شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس