خیکی


معنی انگلیسی:
gross, puffy

لغت نامه دهخدا

خیکی. ( ص نسبی ) منسوب به خیک.آنچه در خیک گذارند و حمل کنند. ( یادداشت مؤلف ).
- آلوخیکی ؛ آلویی که پس از خشک شدن در خیک میریزند و کمی به آن آب میزنند و نگاه می دارند که مرطوب باشد. ( یادداشت مؤلف ).
- پنیر خیکی ؛ نوعی پنیر است که در خیک نگاهداری میشود. ( یادداشت مؤلف ).
- روغن خیکی ؛ روغنی که در خیک نگاهداری میشود. ( یادداشت مؤلف ).
|| در تداول لوطیان ناچیز، پَپِه ، چُلْمَن. ( یادداشت مؤلف ). || قَلب ، غلط. بد. قلابی. نادرست. ناصحیح. ( یادداشت مؤلف ).
- خیکی درآمدن ؛قلابی درآمدن چیزی که گمان صحت به آن میرفت.

فرهنگ فارسی

(صفت ) منسوب به خیک : پنیر خیکی ( پنیری که در خیک جا دهند ). یا خیکی بالا آوردن . ( خیکی در آوردن ) کار را خراب کردن افتضاح کردن .

فرهنگ معین

(ص نسب . ) ۱ - منسوب به خیک ، در خیک نهاده : پنیر خیکی . ۲ - (کن . ) شخص بسیار چاق .

گویش مازنی

/Khiki/ شکم پر و باد کرده & رشد مرحله ای برنج

پیشنهاد کاربران

خیکی، گوشتالو، چاقالو یا چاب ( انگلیسی: Chub ) اصطلاحی است که در مورد "اصطلاح صریح" که بسیار چاق هستند و اضافه وزن دارند بکار می رود. داشتن اضافه وزن از مشخصه های اصلی «فرهنگ خیکی ها» است. با اینکه تداخلاتی بین خیکی ها و خرس ها وجود دارد اما خیکی ها جامعه و خرده فرهنگ خاص خود را دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

• خیکی: مرد درشت، دارای اضافه وزن یا بسیار چاق.
• اَبَر خیکی: یک خیکی که به شدت بزرگ جثه و چاق است.
• خرس: مردی نسبتاً چاق و چهارشانه که بدن پشمالو و ریش و سبیل دارد.
• خرس خیکی: مردی که هم مشخصات خرس ها و هم مشخصات خیکی ها را دارد.
• باشگاه مردان گُنده: یکی از اصطلاحاتی است که در تعریف باشگاه ها و سازمان های مردان همجنسگرا و دوجنسگرا بکار می رود.

خیکی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/خیکی_(اصطلاح_همجنسگرایی)
fatty
خیکی: [عامیانه، کنایه ] آدم چاق و فربه.
خیکی یعنی گُندِلِه یا یه فرد خیلی چاق و حال بهمزن
ولی خیک میشه مَشکی که در آن آب نگهداری میکنن ( عموما از جنس چرم )
Gta بازا میدونن. رایدر به اسموک میگفت : خیکی عوضی شلوارمو سُسی کردی چون اسموک چاق بود🤣

بپرس