لغت نامه دهخدا
- آلوخیکی ؛ آلویی که پس از خشک شدن در خیک میریزند و کمی به آن آب میزنند و نگاه می دارند که مرطوب باشد. ( یادداشت مؤلف ).
- پنیر خیکی ؛ نوعی پنیر است که در خیک نگاهداری میشود. ( یادداشت مؤلف ).
- روغن خیکی ؛ روغنی که در خیک نگاهداری میشود. ( یادداشت مؤلف ).
|| در تداول لوطیان ناچیز، پَپِه ، چُلْمَن. ( یادداشت مؤلف ). || قَلب ، غلط. بد. قلابی. نادرست. ناصحیح. ( یادداشت مؤلف ).
- خیکی درآمدن ؛قلابی درآمدن چیزی که گمان صحت به آن میرفت.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
خیکی، گوشتالو، چاقالو یا چاب ( انگلیسی: Chub ) اصطلاحی است که در مورد "اصطلاح صریح" که بسیار چاق هستند و اضافه وزن دارند بکار می رود. داشتن اضافه وزن از مشخصه های اصلی «فرهنگ خیکی ها» است. با اینکه تداخلاتی بین خیکی ها و خرس ها وجود دارد اما خیکی ها جامعه و خرده فرهنگ خاص خود را دارند.
... [مشاهده متن کامل]
• خیکی: مرد درشت، دارای اضافه وزن یا بسیار چاق.
• اَبَر خیکی: یک خیکی که به شدت بزرگ جثه و چاق است.
• خرس: مردی نسبتاً چاق و چهارشانه که بدن پشمالو و ریش و سبیل دارد.
• خرس خیکی: مردی که هم مشخصات خرس ها و هم مشخصات خیکی ها را دارد.
• باشگاه مردان گُنده: یکی از اصطلاحاتی است که در تعریف باشگاه ها و سازمان های مردان همجنسگرا و دوجنسگرا بکار می رود.

... [مشاهده متن کامل]
• خیکی: مرد درشت، دارای اضافه وزن یا بسیار چاق.
• اَبَر خیکی: یک خیکی که به شدت بزرگ جثه و چاق است.
• خرس: مردی نسبتاً چاق و چهارشانه که بدن پشمالو و ریش و سبیل دارد.
• خرس خیکی: مردی که هم مشخصات خرس ها و هم مشخصات خیکی ها را دارد.
• باشگاه مردان گُنده: یکی از اصطلاحاتی است که در تعریف باشگاه ها و سازمان های مردان همجنسگرا و دوجنسگرا بکار می رود.

خیکی: [عامیانه، کنایه ] آدم چاق و فربه.
خیکی یعنی گُندِلِه یا یه فرد خیلی چاق و حال بهمزن
ولی خیک میشه مَشکی که در آن آب نگهداری میکنن ( عموما از جنس چرم )
Gta بازا میدونن. رایدر به اسموک میگفت : خیکی عوضی شلوارمو سُسی کردی چون اسموک چاق بود🤣
ولی خیک میشه مَشکی که در آن آب نگهداری میکنن ( عموما از جنس چرم )
Gta بازا میدونن. رایدر به اسموک میگفت : خیکی عوضی شلوارمو سُسی کردی چون اسموک چاق بود🤣