خیلولت

لغت نامه دهخدا

خیلولت. [ خ َ ل َ ] ( ع مص ) گمان بردن. ( یادداشت مؤلف ). خیلولة. رجوع به خیلولة شود.

خیلولة. [ خ َ ل َ ] ( ع مص ) تکبر نمودن. منه : خال خیلولة. || پنداشتن. گمان بردن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( ازلسان العرب ). رجوع به «خیل » و «خیلة» و «خیل » شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس