خیل خانه ؛ خاندان و دودمان. ( ناظم الاطباء ) :
سالار خیلخانه دین حاجب رسول
سردفتر خدای پرستان بی ریا.
سعدی.
خانه دان. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) خیل خانه. دودمان. خاندان. ( ناظم الاطباء ) : بزرجمهر اصیل بود و از خانه دان ملک و اندیشمندی انوشروان از وی بیشتر از این جهت بودی. ( فارسنامه ٔابن بلخی ص 92 ) .
گنج خانه، خزانه :
روا مدار که سلطان ندیده هیچ گناه ز خیلخانه براند گدای مسکین را ( خواجوی کرمانی )
مگر حلال نباشد که بندگان ملوک ز خیلخانه برانند بی نوایی را ( سعدی )
پاس شب را ز خیلخانه خاص تویی امشب یتاقدار خلاص ( نظامی )