خیفه

لغت نامه دهخدا

( خیفة ) خیفة. [ خ َ ف َ ] ( ع اِ ) کارد. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

خیفة. [ ف َ ] ( ع اِ ) بیم. ترس. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). ج ، خیف.

خیفة. [ ف َ ] ( ع مص ) مصدر دیگری است برای خوف. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

فرهنگ فارسی

مصدر دیگریست برای خوف

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی خِیفَةً: نوعی ترس (که با ترسهای دیگر تفاوت شد)
معنی خِیفَتِهِ: ترس او (خیفة : نوع خاصی ترس)
معنی أَوْجَسَ: خفیف و پنهانی احساس کرد (از وجس به معنای صدای آهسته است ، و ایجاس ، احساس آن صدا در دل است ،و در عبارت " فاوجس منهم خیفة " ایجاس خیفه در نفس ، احساس آن است ، البته آن احساسی که خفیف و پنهانی باشد ، یعنی آثارش در رنگ پوست آدمی بروز نکند وبرای همین ک...
ریشه کلمه:
خوف (۱۲۴ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس