خیط شدن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
:کم آوردن. درجمع ضایع شدن. مثل تبری از دسته افتادن.
نمونه؛: این شکست نبود؛ خیط شدن بود؛ یخ کردن. ( کلیدر ج۱۰ص۲۷۹۸ )
نمونه؛: این شکست نبود؛ خیط شدن بود؛ یخ کردن. ( کلیدر ج۱۰ص۲۷۹۸ )
سنگ روی یخ شدن
خیط شدن: [عامیانه، اصطلاح] نگا. خیت شدن.