خیس خوردن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
خیساندن، غوطه دادن، غوطه ور ساختن، خیس کردن، خیس خوردن، رسوخ کردن، در اب فرو بردن، بوسیله مایع اشباع شدن
خیساندن، تر کردن، مرطوب کردن، خیس کردن، خیس خوردن، نمناک کردن
خیس خوردن
جذب کردن، خیساندن، خیس خوردن
خیس خوردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
خیس خوردن ؛ مرطوب شدن. آب بخود کشیدن و قبول رطوبت کردن.