bound (فعل)مجاور بودن، محدود کردن، هم مرز بودن، جهیدن، خیز زدن، محدود ساختنrush (فعل)خیز زدن، هجوم بردن، برسر چیزی پریدنjump (فعل)وفق دادن، پریدن، خیز زدن، جستن، پراندن، جهش ناگهانی کردن، جهاندنleap (فعل)خیز زدن، جستن، دویدن، جفت زدنlunge (فعل)خیز زدن، پرتاب کردن، جهش کردن