جهان به خیره کشی بر کسی کشید کمان
که برکشیده حق بود و برکشنده ما.
خاقانی.
از آن زمان که ترا نام شد به خیره کشی زمانه از همه خونریزها پشیمان است.
خاقانی.
عشق خود بی خشم در وقت خوشی خوی دارد دمبدم خیره کشی.
مولوی.
جور کشم بنده وار ور کشدم حاکم است خیره کشی کار او جورکشی خوی من.
سعدی.