دیکشنری
مترجم
بپرس
خیرسر
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خیرسر. [ س َ] ( ص مرکب ) خودرأی. خیره سر. رجوع به خیره سر شود.
فرهنگ فارسی
خود رای خیره سر
گویش مازنی
/Kheyr sar/ از توابع
دهستان
کران
شهرستان
نوشهر
پیشنهاد کاربران
خوبی کردن
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها