خیرباد گفتن

لغت نامه دهخدا

خیرباد گفتن. [ خ َ / خ ِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) رخصت و وداع نمودن و رخصت شدن. ( غیاث اللغات ). || ادا کردن خیرباد گاه وداع :
به الفت بی محابا خیربادی می توان گفتن.
ملاآفرین لاهوری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

رخصت و وداع نمودن و رخصت شدن یا ادا کردن خیرباد گاه وداع .

پیشنهاد کاربران

بپرس