[ویکی اهل البیت] این اسم در قرآن دوبار آمده و در هر دو مورد وصف خدا قرار گرفته است:
1. (فَلَمّا أَحَسَّ عِیسی مِنهُمُ الکُفْر قالَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللّهِ قالَ الحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللّهِ آمَنا بِاللّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنّا مُسْلِمُونَ*...و مَکَرُوا وَمَکَرَ اللّهِ وَاللّه خَیْرُ الماکِرینَ).(آل عمران/52 ـ54)
«آنگاه که عیسی از بنی اسرائیل احساس کفر کرد گفت: یاور من در راه خدا کیست، حواریون گفتند: ما یاوران خداییم و به او ایمان آوردیم، گواه باش که ما تسلیم خدا هستیم... آنان حیله ورزیدند، و خدا هم حیله ورزید(حیله آنها را خنثی کرد) خدا بهترین مکر کنندگان است».
اکنون باید دید مقصود از مکر خدا چیست؟ و مکر کار عاجزان است نه خدای توانا، و مسلماً مقصود از «مکرِ» خدا بی اثر ساختن حیله آنان و یا کیفر دادن به مکر آنها است، وعلت این که بی اثر ساختن یا کیفر دادن را، مکر خوانده است به خاطر رعایت صناعت مشاکله(1) است.
این آیه تنها موردی نیست که بر اساس صناعت مشاکله از لفظی استفاده شده که مفاد ظاهری آن با مقام خدا متناسب نیست چنان که در جای دیگر می فرماید:
(...وَإِذا خَلَوا إِلی شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِءونَ* اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یعْمَهُونَ).(بقره/14ـ 15)
«زمانی که با سرانشان خلوت می کنند می گویند ما با شماییم. ما آنان را استهزا می کنیم، خداوند آنان را استهزا می کند، و به آنان در طغیان و تجاوزشان مهلت می دهد. در حالی که آنان حیران و سرگردان می شوند». 1 . مشاکله یکی از محسنات کلام است و آن این است که انسان در ادای مقصود خود از تعبیر طرف، استفاده کند، مثلاً یک نفر به شما می گوید: از ما بخواه تا برای شما غذایی بپزیم، از آنجا که شما به پیراهن نیاز دارید به او می گویید برای من پیراهن بپز، در حالی که پیراهن دوختنی است نه پختنی، امّا چون طرف از پختن سخن گفته است، برای حفظ شکل سؤال از همان تعبیر استفاده می نمایید، شاعر عرب در این مورد می گوید:
قالوا اقترح شیئاً نجد لک طبخه *** قلتُ اطبخوا لی جبة و قمیصاً
1. (فَلَمّا أَحَسَّ عِیسی مِنهُمُ الکُفْر قالَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللّهِ قالَ الحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللّهِ آمَنا بِاللّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنّا مُسْلِمُونَ*...و مَکَرُوا وَمَکَرَ اللّهِ وَاللّه خَیْرُ الماکِرینَ).(آل عمران/52 ـ54)
«آنگاه که عیسی از بنی اسرائیل احساس کفر کرد گفت: یاور من در راه خدا کیست، حواریون گفتند: ما یاوران خداییم و به او ایمان آوردیم، گواه باش که ما تسلیم خدا هستیم... آنان حیله ورزیدند، و خدا هم حیله ورزید(حیله آنها را خنثی کرد) خدا بهترین مکر کنندگان است».
اکنون باید دید مقصود از مکر خدا چیست؟ و مکر کار عاجزان است نه خدای توانا، و مسلماً مقصود از «مکرِ» خدا بی اثر ساختن حیله آنان و یا کیفر دادن به مکر آنها است، وعلت این که بی اثر ساختن یا کیفر دادن را، مکر خوانده است به خاطر رعایت صناعت مشاکله(1) است.
این آیه تنها موردی نیست که بر اساس صناعت مشاکله از لفظی استفاده شده که مفاد ظاهری آن با مقام خدا متناسب نیست چنان که در جای دیگر می فرماید:
(...وَإِذا خَلَوا إِلی شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِءونَ* اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یعْمَهُونَ).(بقره/14ـ 15)
«زمانی که با سرانشان خلوت می کنند می گویند ما با شماییم. ما آنان را استهزا می کنیم، خداوند آنان را استهزا می کند، و به آنان در طغیان و تجاوزشان مهلت می دهد. در حالی که آنان حیران و سرگردان می شوند». 1 . مشاکله یکی از محسنات کلام است و آن این است که انسان در ادای مقصود خود از تعبیر طرف، استفاده کند، مثلاً یک نفر به شما می گوید: از ما بخواه تا برای شما غذایی بپزیم، از آنجا که شما به پیراهن نیاز دارید به او می گویید برای من پیراهن بپز، در حالی که پیراهن دوختنی است نه پختنی، امّا چون طرف از پختن سخن گفته است، برای حفظ شکل سؤال از همان تعبیر استفاده می نمایید، شاعر عرب در این مورد می گوید:
قالوا اقترح شیئاً نجد لک طبخه *** قلتُ اطبخوا لی جبة و قمیصاً
wikiahlb: خیرالماکرین