خیر کردن

لغت نامه دهخدا

خیر کردن. [ خ َ / خ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نیک و خوب کردن :
عاقبت کار او در دو جهان خیر کرد
عاقبت کار او خیر بود لاجرم.
منوچهری.
|| تسبیل. انفاق. نفقه دادن در راه خدا. در راه خدا دادن :
بیدارباش و مصلحت اندیش و خیرکن
درویش دست گیر و خردمند پروران.
سعدی ( صاحبیه ).
همین طریق نگهدار و خیر کن امروز
ببوی رحمت فردا عمل کند عامل.
سعدی.
تو بجای پدر چه کردی خیر
که همان چشم داری از پسرت.
سعدی ( گلستان ).
که چندانکه جهدت بود خیر کن
ز تو خیر ماند ز سعدی سخن.
سعدی ( بوستان ).
بنام طره دلبند خویش خیری کن
که تا خداش نگهدارد از پریشانی.
حافظ.
- حلوا خیرکردن ؛ در راه خدا و برای آمرزش مرده ای حلوا پختن و انفاق کردن.
- امثال :
روباه تا ته چاه است کرباس خیر می کند.
کرباس خیر کردن ؛ در راه خدا و برای رهائی از مصیبتی کرباس انفاق کردن.
|| اصطلاحی است بین قماربازان یعنی گفتن اینکه من نقشی و شرکتی در این دست ندارم.

فرهنگ فارسی

نیک و خوب کردن یا تسبیل

پیشنهاد کاربران

در مورد مثال: تونیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز، ایندرس اخلاقی، می تواند تشویق بسیار زیرکانه ای برای رواج دادن رفتار همنوعدوستی باشد.
با توجه به معنی هایی که از کلمهً خیر در زبان فارسی موجود است، کار خیر کردن یک نوع نیکی کردنی است که در آن انتظار یک برگشت ، امتیاز و یا جایزه وجود دارد. که می تواند از طرف پروردگار باشد ( برای مذهبیان
...
[مشاهده متن کامل]
) و یا از طرف فلک، بطور کلی. کار خیر کردن یک نیکویی کردن بی غل و غش نیست. ( ضمیمه عکس را مشاهده بفرمایید ) . مثال: تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز. کمک پدر و مادر به فرزندشان از روی عشق است. یک دوست به دلیل احساسش به تو کمک میکند. یک انسان متمدن به دلیل احساس مسئولیتش کمک میکند. یک پرستار کارش کمک کردن به مریض است. اینها به دلیل ترحم کمک نمیکنند ولی خیریه دادن اینطور نیست. اگر کمک به فقرا بدون انتظار یک برگشت در دنیای دیگر است ، شاید لازم باشد اسم آن را کمک به بینوایان بگذاریم و آن را یک وظیفه به دلیل اعتقادات اخلاقی و یا یک ابراز احساس محبت انسانی انسان دیگر به حساب بیاوریم.

خیر کردنخیر کردن

بپرس