خیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) کج شده. خمیده. خم گردیده. ( ناظم الاطباء ) : الا تا ماه نوخیده کمان است سپر گردد مه داه و چهارا.ابوشکوربلخی. || حلاجی شده. ( ناظم الاطباء ) : جهان آتش وجودت پشم خیده نمانده پشم ز آتش آرمیده.عطار ( از آنندراج ).
۱. کج، خمیده، خم شده: الا تا ماه نو خیده کمان است / سپر گردد مه داه و چهارا (ابوشکور:شاعران بی دیوان: ۸۳ ).۲. ویژگی پشم و پنبۀ زده شده: وجود آتش، جهان چون پشم خیده / نمانده پشم و آتش آرمیده (عطار۱: ۱۵۵ ).