خیاشیم

لغت نامه دهخدا

خیاشیم. [ خ َ] ( ع اِ ) ج ِ خَیشوم و آن پرده های بینی و بن بینی است. ( ناظم الاطباء ). || غضروفها که میان بینی و دماغ و رگهای درون بینی می باشد. ( از منتهی الارب )( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). غضاریفی در اقصای بینی : و از بساتین انس صدور و حظایر قدس قلوب نسیم عرف آن بخیاشیم میرسد. ( تاریخ بیهق ص 9 ).
- خیاشیم الجبال ؛ دماغه های کوه. ( منتهی الارب ) ( ازتاج العروس ) ( از لسان العرب ).

فرهنگ فارسی

جمع خیشوم و آن پرده های بینی و بن بینی است .

فرهنگ عمید

= خیشوم

پیشنهاد کاربران

بپرس