به غوزک پا گفته میشود که در دوران گذشته خال کوبی میکردندومیگویند فلان زن خچک اهویی است
در جهرم به معنی پای ملخ
احتمالا از کلمه کوردی قاچ به معنی پا گرفته شده که شده قاچک وبعد قچک و خچک
احتمالا از کلمه کوردی قاچ به معنی پا گرفته شده که شده قاچک وبعد قچک و خچک
منطقه فارس جهرم به پای حشرات مثل ملخ و سوسک میگن خچک احتمالا از کلمه قاچ گرفته شده به معنی لنگ یا پا در کوردی
بعد تبدیل شده به قاچک و قچک و نهایتا خچک
بعد تبدیل شده به قاچک و قچک و نهایتا خچک
پای ملخ
خچک. معنی این واژه در حال حاضر نامعلوم است، ولی بر اساس توضیحات زیر شاید «خچک» بمعنی «خال» باشد. این حدس تا حدی به یقین تبدیل می گردد اگر در نظر داشته باشیم که واژۀ «خجک» بمعنی «نقطه» است. البته، این امکان وجود دارد که شاید «خچک» در اثر یک اشتباه املائی از واژۀ «خجک» بوجود آمده باشد.
... [مشاهده متن کامل]
توضیحات:
در مقالۀ هفت در دانشنامۀ ویکی پدیای فارسی، «هفت قلم آرایش» چنین معرفی شده اند:
"۱ - وسمه ۲ - سرمه ۳ - نگار ۴ - خچک ۵ - زرک ۶ - غازه ۷ - سفیداب"
در بخش «زرک» در لغتنامۀ دهخدا با شرح زیر روبرو می شویم:
"زرورق را گویند و آن چیزی است که زنان بر روی* پاشند و داخل هرهفت باشد که آن سرمه، وسمه، نگار، غازه، خال، سفیدآب و زرک است و بعضی بجای خال غالیه گفته اند که خوشبوی باشد. "
اگر نام های "سرمه، وسمه، نگار، غازه، خال، سفیدآب و زرک" را با نام های مندرج در بالا ( در مورد «هفت قلم آرایش» ) مقایسه نمائیم، به این نتیجه دست می یابیم که: خچک = خال.
* روی = صورت.
... [مشاهده متن کامل]
توضیحات:
در مقالۀ هفت در دانشنامۀ ویکی پدیای فارسی، «هفت قلم آرایش» چنین معرفی شده اند:
"۱ - وسمه ۲ - سرمه ۳ - نگار ۴ - خچک ۵ - زرک ۶ - غازه ۷ - سفیداب"
در بخش «زرک» در لغتنامۀ دهخدا با شرح زیر روبرو می شویم:
"زرورق را گویند و آن چیزی است که زنان بر روی* پاشند و داخل هرهفت باشد که آن سرمه، وسمه، نگار، غازه، خال، سفیدآب و زرک است و بعضی بجای خال غالیه گفته اند که خوشبوی باشد. "
اگر نام های "سرمه، وسمه، نگار، غازه، خال، سفیدآب و زرک" را با نام های مندرج در بالا ( در مورد «هفت قلم آرایش» ) مقایسه نمائیم، به این نتیجه دست می یابیم که: خچک = خال.
* روی = صورت.