خپیدن

لغت نامه دهخدا

خپیدن. [ خ َ دَ ] ( مص ) خمیده شدن. کج گشتن. ( ناظم الاطباء ). خمیدن. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(خَ دَ ) (مص ل . ) خفه شدن .

پیشنهاد کاربران

خپیدن/ khăpidăn : خسبیدن
مانند: بلقیس سال می بافت و زیور پلاسی روی خود کشیده و در گوشه ای خپیده بود.
کلیدر
محمود دولت آبادی

بپرس