خپیدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
خپیدن/ khăpidăn : خسبیدن
مانند: بلقیس سال می بافت و زیور پلاسی روی خود کشیده و در گوشه ای خپیده بود.
کلیدر
محمود دولت آبادی
مانند: بلقیس سال می بافت و زیور پلاسی روی خود کشیده و در گوشه ای خپیده بود.
کلیدر
محمود دولت آبادی