خویه

لغت نامه دهخدا

خویه. [ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) پاروب را گویند و آن بیل مانندی باشد از چوب که بدان کشتی برانند و برف و امثال آن نیز پاک کنند. ( برهان قاطع ). خیه. ( تاریخ طبرستان چ اقبال ج 2 ص 134 از حاشیه برهان قاطع ).

خویه. [ ی ِ ]( اِخ ) دهی است از دهستان سرگویی بخش اخوره شهرستان فریدن ، واقع در 32 هزارگزی جنوب باختری اخوره متصل براه عمومی مالرو با 1091 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان سرگویی بخش اخوره شهرستان فریدن واقع در ۳۲ هزار گزی جنوب باختری اخوره متصل براه عمومی مالرو با ۱٠۹۱ تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است .

پیشنهاد کاربران

بپرس