خوپذیر. [ پ َ ] ( نف مرکب ) قبول عادت کننده. ( یادداشت بخط مؤلف ). آنکه استعداد و قابلیت قبول خو و عادت داشته باشد. ( آنندراج ) : خواجه این نکته را مگر دانی خوپذیر است نفس انسانی.
سنائی.
خوپذیر است نفس انسانی آن چنان گردداو که گردانی.
( از مرزبان نامه ).
با بدان کم نشین که درمانی خوپذیر است نفس انسانی.
سعدی.
|| معتاد. عادت کرده. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
قبول عادت کننده آنکه استعداد و قابلیت قبول خو و عادت داشته باشد .