خوون

لغت نامه دهخدا

خؤون. [ خ َ ئو ] ( ع ص ) دغل. ناراست. خائن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

خوون. [ خ َوْ وو ] ( اِ ) بمعنی خاب وان است و آن چیزی است که در پیش طاق ایوانها از پاره های آجر و گچ بطراحی بندند تا عمارت را از آسیب باران نگه دارد و معنی ترکیبی آن نگهبان پس افتاده چه خاب بمعنی پس افکنده و وان بمعنی نگهبان است. ( از لغت محلی شوشتر نسخه خطی ). سرپناه. باران گریز.

فرهنگ فارسی

بمعنی خاب وان است و آن چیزیست که در پیش طاق ایوانها از پاره های آجر و گچ بطراحی بندند تا عمارت را از آسیب باران نگهدارد و معنی ترکیبی آن نگهبان پس افتاده چه خاب بمعنی پس افکنده و وان بمعنی نگهبان است .

پیشنهاد کاربران

بپرس