پس ار ژاژ و خوهل آوری پیش من
همت خوهل پاسخ دهد پیرزن.
بوشکور.
رویت براه سگبان ماند همی درست باشد هزار کژی و باشد هزار خوهل.
منجیک.
آن بندها که بست فلاطون به پیش من خوهل است و سست پیش کهین پیشکار من.
ناصرخسرو.
|| حیوانی که دست و پای وی کج و ناراست باشد. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) چوب که در پس پاشنه کفش نهند. ضَغّاطَه. ( یادداشت مؤلف ). || جای پای گذاشتن قایق چی در قایق. ( ناظم الاطباء ).