خونین دل و دیده:اشکریز ، اندوهگین.
( ( و ایشان همه ساله در فراق جگرگوشگان، خونین دل و دیده ، سوگوار در کنج احزان خویش افتاده بودندی. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸۶ ) .
( ( و ایشان همه ساله در فراق جگرگوشگان، خونین دل و دیده ، سوگوار در کنج احزان خویش افتاده بودندی. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸۶ ) .