خونگیر شدن

لغت نامه دهخدا

خونگیر شدن. [ ش ُدَ ] ( مص مرکب ) گرفتار آمدن ببلائی برای قتلی که مرتکب شده است. ( یادداشت بخط مؤلف ). بخون گرفته شدن.
- امثال :
خونی خونگیر شد.

فرهنگ فارسی

گرفتار آمدن ببلائی برای قتلی که مرتکب شده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس