خونچه

لغت نامه دهخدا

خونچه. [ حُن ْ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) خوانچه و میز کوچک و سفره کوچک. || طبق. || غذائی که از مجلس جشن عروسی برای کسی که حاضرنیست فرستاده میشود. ( ناظم الاطباء ). || طبق کوچکی که در روی آن نان سنگکی نهند و بر آن با اسپند و دانه های ملون اشکالی ترسیم و کلماتی نویسند و در عروسی ها محض شگون در کنار سفره عقد قرار دهند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - سفر. کوچک خوان کوچک . ۲ - طبق چوبین کوچک که در آن شیرینی میوه یا جهاز عروس گذارند و بر روی سر حمل کنند . ۳ - طبقی که در آن انواع شیرینی را بترتیب خاص چینند و جمله هایی مبنی بر تبریک و تهنیت نویسند و در مجلس عقد در اطاق عروس گذارند .

پیشنهاد کاربران

بپرس