خوندگار

لغت نامه دهخدا

خوندگار. [ خُنْدْ / خُن ْ دِ ] ( اِ مرکب ) مخفف خداوندگار. خواندگار. خاوندگار. خونگار. خوندکار. ( یادداشت مؤلف ). || لقبی است که ایرانیان بپادشاهان عثمانی بزمان صفویه می داده اند. خوندکار. ( یادداشت مؤلف ). ( ناظم الاطباء ). || خداوند. خوندکار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - مخدوم خداوند گار سرور . ۲ - عنوان هر یک از پادشاهان آل عثمان .

فرهنگ معین

(خُ دِ ) (ص مر. ) ۱ - مخدوم ، خداوندگار، سرور. ۲ - عنوان هر یک از پادشاهان آل عثمان .

فرهنگ عمید

عنوان هریک از پادشاهان عثمانی.

پیشنهاد کاربران

بپرس