خونده

لغت نامه دهخدا

خونده. [ خُن ْ دَ / دِ ] ( اِ )خانم. بی بی. بانو. ( یادداشت مؤلف ): وحجت فیها زوجةالملک الناصر المسماة بالخونده و هی بنت السلطان المعظم محمد اوزبک ملک خوارزم. ( از رحله ابن بطوطه ).

فرهنگ فارسی

خانم بی بی

پیشنهاد کاربران

در لهجه فارسی قندهاری به کنایه خونده به کسی یا ( مهمانی ) هم گفته می شود که خیلی طولانی در یک مکان یا خانه مانده باشد و تا حدی خودمانی شده باشد که کارهای که معمولا در خانه خود انجام میدهد را آنجا هم انجام دهد و حتی به صاحب خانه هم جسارت کند و "دستوری" بدهد.
...
[مشاهده متن کامل]

جمله مثالی: ( مریم ) از بس خانه فلانی مانده یا رفته خونده خانه شده. ( میشه همون خانم خانه )

بپرس